Chapter 2
Chapter 2
Lucky-bloody#
پارت 45
سرتو تکون میدی
~لباساتو عوض کردم
+تو عوض کردی؟
~اره...گفتم بگم که فکرت به جاهای بد نره
+همین الانشم رفته،فقط لباسامو عوض کردی دیگه؟
~انتظار داشتی کار دیگه ایم بکنم؟
+نخیر...
~البته میخواستمم نمیتونستم،حداقل تا یه هفته
یهو از جات بلند میشی
+وای خیلی وقت گذشته
سریع میری دستشویی و تا میخوای شلوارتو در بیاری یادت میاد نوار بهداشتیت تو یه دسشویی دیگست،دوباره درو باز میکنه که با اینگوک که پد گرفته دستش مواجه میشی
~اینو یادت رفت
پدو ازش میگیری و درو میبندی،بعد اینکه عوض کردی از دسشویی میای بیرون که میبینی اینگوک هنوز تو اتاقه
+نمیخوای بری پیش کوک؟
~هیونجو پیشش هست،بعدم اونجا ای سی یو عه،اجازه نمیدن کسی بره تو
+راستی جیسونگ چیشد؟
~منتظرت بودم تا در مورد همین باهات صحبت کنم
میری کنارش رو مبل میشینی
+بگو
~نمیتونم تورو بدم به جیسونگ
+ولی ما قبلا در موردش حرف زدیم
~باشه ولی نمیتونم بیشتر از این ریسک کنم
+من خودم حواسم به خودم هست،نمیزارم بلایی سرم بیارن
~چجوری اونوقت؟
+من یه نقشه دارم
~حتی اگه نقشت از همه لحاظ کامل باشه نمیتونم ریسک کنم
+بهم ردیاب وصل کن
~چی؟
+ردیاب....از همونایی که رد آدمو باهاش میزنن
~خودم میدونم چیه
+خب پس حله دیگه
~نمیشه....من جیسونگو میشناسم آدمی نیست به راحتی بگذره،شده کل بدنتو میگرده تا ببینه ردیاب یا میکروفون یا هر کوفت دیگه ای هست یا نه
+پس باید یجایی بزاریمش تا نتونه پیدا کنه
~کجا مثلا؟
+مثلا....بخورمش
~امکان نداره،در برابر اسید معدت نمیتونه کاری کنه
+تو دماغم؟
~نور میده راحت پیدا میشه
+اه...خب تو گوشم
~اتفاقا اولین جایی که بهش مشکوکن و میگردن گوشه
+دیگه هیچ سوراخی ندارم متاسفانه
یهو چشات گرد میشه و صورتتم سرخ که متوجه نیشخند اینگوک میشی
~چرا هست...
+نخیر....نیست
~میخوای بهت با رسم شکل نشون بدم هست؟
با صورت سرخ شده روتو میکنی به اینگوک و از خجالت دستاتو مشت میکنی
+میخوای بگی ردیاب اونجا جا میشه؟
تکخند اینگوک باعث میشه صورتت حتی سرخ تر بشه
~وقتی تو گوش جا میشه چرا که نه
لباتو رو هم فشار میدی و نگاه میکنی به روبروت
+هوففف....خیلی خب....فقط چون تنها کاریه که میتونم بکنم
~واقعا قبول کردی؟
+مگه چاره دیگه ایم دارم؟
~فکر کنم همین چند دیقه پیش گفتم نمیدمت دست
~فکر کنم همین چند دیقه پیش گفتم نمیدمت دست جیسونگ
+مجبوری...
~به دو دلیل نمیتونم بزارم همچین کاری کنی
+خب؟
~دلیل اولش اینه که نمیتونم دوباره روت ریسک کنم
+دلیل دوم؟
~اینکه نمیخوام قبل من ردیاب بره....
+خیلی خب باشه فهمیدم ادامه نده....با این حال مجبوری
~تو مثل اینکه حرف حساب حالیت نمیشه نه؟
+میخوای چیکار کنم...دست روی دست بزارم ببینم چجوری کوک.....
🍃🗿
Lucky-bloody#
پارت 45
سرتو تکون میدی
~لباساتو عوض کردم
+تو عوض کردی؟
~اره...گفتم بگم که فکرت به جاهای بد نره
+همین الانشم رفته،فقط لباسامو عوض کردی دیگه؟
~انتظار داشتی کار دیگه ایم بکنم؟
+نخیر...
~البته میخواستمم نمیتونستم،حداقل تا یه هفته
یهو از جات بلند میشی
+وای خیلی وقت گذشته
سریع میری دستشویی و تا میخوای شلوارتو در بیاری یادت میاد نوار بهداشتیت تو یه دسشویی دیگست،دوباره درو باز میکنه که با اینگوک که پد گرفته دستش مواجه میشی
~اینو یادت رفت
پدو ازش میگیری و درو میبندی،بعد اینکه عوض کردی از دسشویی میای بیرون که میبینی اینگوک هنوز تو اتاقه
+نمیخوای بری پیش کوک؟
~هیونجو پیشش هست،بعدم اونجا ای سی یو عه،اجازه نمیدن کسی بره تو
+راستی جیسونگ چیشد؟
~منتظرت بودم تا در مورد همین باهات صحبت کنم
میری کنارش رو مبل میشینی
+بگو
~نمیتونم تورو بدم به جیسونگ
+ولی ما قبلا در موردش حرف زدیم
~باشه ولی نمیتونم بیشتر از این ریسک کنم
+من خودم حواسم به خودم هست،نمیزارم بلایی سرم بیارن
~چجوری اونوقت؟
+من یه نقشه دارم
~حتی اگه نقشت از همه لحاظ کامل باشه نمیتونم ریسک کنم
+بهم ردیاب وصل کن
~چی؟
+ردیاب....از همونایی که رد آدمو باهاش میزنن
~خودم میدونم چیه
+خب پس حله دیگه
~نمیشه....من جیسونگو میشناسم آدمی نیست به راحتی بگذره،شده کل بدنتو میگرده تا ببینه ردیاب یا میکروفون یا هر کوفت دیگه ای هست یا نه
+پس باید یجایی بزاریمش تا نتونه پیدا کنه
~کجا مثلا؟
+مثلا....بخورمش
~امکان نداره،در برابر اسید معدت نمیتونه کاری کنه
+تو دماغم؟
~نور میده راحت پیدا میشه
+اه...خب تو گوشم
~اتفاقا اولین جایی که بهش مشکوکن و میگردن گوشه
+دیگه هیچ سوراخی ندارم متاسفانه
یهو چشات گرد میشه و صورتتم سرخ که متوجه نیشخند اینگوک میشی
~چرا هست...
+نخیر....نیست
~میخوای بهت با رسم شکل نشون بدم هست؟
با صورت سرخ شده روتو میکنی به اینگوک و از خجالت دستاتو مشت میکنی
+میخوای بگی ردیاب اونجا جا میشه؟
تکخند اینگوک باعث میشه صورتت حتی سرخ تر بشه
~وقتی تو گوش جا میشه چرا که نه
لباتو رو هم فشار میدی و نگاه میکنی به روبروت
+هوففف....خیلی خب....فقط چون تنها کاریه که میتونم بکنم
~واقعا قبول کردی؟
+مگه چاره دیگه ایم دارم؟
~فکر کنم همین چند دیقه پیش گفتم نمیدمت دست
~فکر کنم همین چند دیقه پیش گفتم نمیدمت دست جیسونگ
+مجبوری...
~به دو دلیل نمیتونم بزارم همچین کاری کنی
+خب؟
~دلیل اولش اینه که نمیتونم دوباره روت ریسک کنم
+دلیل دوم؟
~اینکه نمیخوام قبل من ردیاب بره....
+خیلی خب باشه فهمیدم ادامه نده....با این حال مجبوری
~تو مثل اینکه حرف حساب حالیت نمیشه نه؟
+میخوای چیکار کنم...دست روی دست بزارم ببینم چجوری کوک.....
🍃🗿
۷.۹k
۱۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.