Chapter 2
Chapter 2
Lucky-bloody#
پارت 43
+خب...این ینی مثبته یا منفی؟
~یعنی منفیه
با چشمای بغض دار نگاه میکنی به چهره اینگوک
+چی؟...منفیه؟...چرا شوخی میکنی اینجا زده مثبت
~این یعنی گروه خونی تو O+
+خب چه فرقی داره...فقط یه مثبت منفیش؟
•همینم خیلی تاثیر داره....تنها امیدمون شما بودین ولی...
دستاتو مشت میکنی که کاغذ توی دستت مچاله میشه
~ظاهرا فقط یه راه مونده
نگاه میکنی به اینگوک ولی چون اشک تو چشات حلقه میزد تار میدیدی برای همین چشاتو فشار دادی و اشکات روی گونه هات ریخت
+چه راهی؟
~جیسونگ
+الان فکر انتقامی؟اول باید کوک رو برگردونیم خودش باید انتقامشو بگیره
~منظورم این نیست...گروه خونی جیسونگ O-
چشات گرد میشه
+جدی میگی؟
~باید یجوری راضیش کنیم یا حتی بدزدیمش
+بهش بگو منو تحویل میدین اگه خون بده
~دیوونه شدی ا/ت؟میخوای قوز بالا قوز بشی برام؟
+منم نگفتم منو واقعا بده،گفتم بهش بگو منو میدی
~نمیشه،دفعه آخری که همچین ریسکی کردیم داشتی میمردی الان به لطف کوکه که زنده ای
+دقیقا برای همینه که میخوام نجاتش بدم،تاحالا هزاران بار منو نجات داده ولی من فقط سرش غر زدم...بعدشم اگر اتفاقی برای کوک بیفته معلوم نیست بعدش چه بلایی سر خودم میارم اما اگر به جیسونگ بگی منو بهشون تحویل میدی حداقل یه شانس برای زنده بودن دوتامون هست
اینگوک با نفسای بلندش بهت زل میزنه و بعدش گردنشو ماساژ میده و به یه سمت دیگه نگاه میکنه
+اینگوک لطفا
اینگوک از عصبانیت شروع میکنه مشت زدن به تخت
+اینگوک اروم باش منطقی فکر کن،از هر لحاظ این راه بهتره
~خیلی خب
گوشیشو در میاره و شماره جیسونگ رو میگیره و بعد چند تا بوق گوشیو برمیداره
÷سلام
~جیسونگ....کجایی
÷رئیس چرا صدات میلرزه
~پرسیدم کجایی
÷کجا میتونم باشم
~همین الان پاشو بیا جایی که بهت میگم
صدای خنده جیسونگ رو از پشت تلفن میشنوی
÷چی به من میرسه رئیس؟
به اینگوک نگاه میکنی و با حالت التماس بهش میفهمونی بگه
~بهت...ا/ت رو میدم
÷چی؟بلند تر بگید رئیس نشنیدم
~همین که شنیدی،آدرسو برات میفرستم
گوشیو قطع میکنه و دستاشو محکم مشت میکنه
+یچیزی عجیبه،دفعه قبلی که شمارشو گرفتیم مال ایران بود
~چی؟
+یادته با یه شماره دیگه بهت زنگ زدیم که برامون ماشین بفرستی؟
~اره
+اون شماره یکی از آدماش بود،توش شماره ای رو دیدم که مال ایران بود وقتی زنگ زدم دیدم جیسونگه
~پس چرا گفت تو ونکووره؟...
🍃🗿
Lucky-bloody#
پارت 43
+خب...این ینی مثبته یا منفی؟
~یعنی منفیه
با چشمای بغض دار نگاه میکنی به چهره اینگوک
+چی؟...منفیه؟...چرا شوخی میکنی اینجا زده مثبت
~این یعنی گروه خونی تو O+
+خب چه فرقی داره...فقط یه مثبت منفیش؟
•همینم خیلی تاثیر داره....تنها امیدمون شما بودین ولی...
دستاتو مشت میکنی که کاغذ توی دستت مچاله میشه
~ظاهرا فقط یه راه مونده
نگاه میکنی به اینگوک ولی چون اشک تو چشات حلقه میزد تار میدیدی برای همین چشاتو فشار دادی و اشکات روی گونه هات ریخت
+چه راهی؟
~جیسونگ
+الان فکر انتقامی؟اول باید کوک رو برگردونیم خودش باید انتقامشو بگیره
~منظورم این نیست...گروه خونی جیسونگ O-
چشات گرد میشه
+جدی میگی؟
~باید یجوری راضیش کنیم یا حتی بدزدیمش
+بهش بگو منو تحویل میدین اگه خون بده
~دیوونه شدی ا/ت؟میخوای قوز بالا قوز بشی برام؟
+منم نگفتم منو واقعا بده،گفتم بهش بگو منو میدی
~نمیشه،دفعه آخری که همچین ریسکی کردیم داشتی میمردی الان به لطف کوکه که زنده ای
+دقیقا برای همینه که میخوام نجاتش بدم،تاحالا هزاران بار منو نجات داده ولی من فقط سرش غر زدم...بعدشم اگر اتفاقی برای کوک بیفته معلوم نیست بعدش چه بلایی سر خودم میارم اما اگر به جیسونگ بگی منو بهشون تحویل میدی حداقل یه شانس برای زنده بودن دوتامون هست
اینگوک با نفسای بلندش بهت زل میزنه و بعدش گردنشو ماساژ میده و به یه سمت دیگه نگاه میکنه
+اینگوک لطفا
اینگوک از عصبانیت شروع میکنه مشت زدن به تخت
+اینگوک اروم باش منطقی فکر کن،از هر لحاظ این راه بهتره
~خیلی خب
گوشیشو در میاره و شماره جیسونگ رو میگیره و بعد چند تا بوق گوشیو برمیداره
÷سلام
~جیسونگ....کجایی
÷رئیس چرا صدات میلرزه
~پرسیدم کجایی
÷کجا میتونم باشم
~همین الان پاشو بیا جایی که بهت میگم
صدای خنده جیسونگ رو از پشت تلفن میشنوی
÷چی به من میرسه رئیس؟
به اینگوک نگاه میکنی و با حالت التماس بهش میفهمونی بگه
~بهت...ا/ت رو میدم
÷چی؟بلند تر بگید رئیس نشنیدم
~همین که شنیدی،آدرسو برات میفرستم
گوشیو قطع میکنه و دستاشو محکم مشت میکنه
+یچیزی عجیبه،دفعه قبلی که شمارشو گرفتیم مال ایران بود
~چی؟
+یادته با یه شماره دیگه بهت زنگ زدیم که برامون ماشین بفرستی؟
~اره
+اون شماره یکی از آدماش بود،توش شماره ای رو دیدم که مال ایران بود وقتی زنگ زدم دیدم جیسونگه
~پس چرا گفت تو ونکووره؟...
🍃🗿
۶.۴k
۱۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.