دلم تا برایت تنگ میشود

دلم تا برایت تنگ می‌شود
نه شعر می‌خوانم
نه ترانه گوش می‌دهم
نه حرف‌هایمان را تکرار می‌کنم

دلم تا برایت تنگ می‌شود
می‌نشینم اسمت را می‌نویسم
می‌نویسم، می‌نویسم
بعد می‌گویم:
این همه او
پس دلتنگی چرا؟

دلم تا برایت تنگ می‌شود
میمِ مالکیت
به آخر اسمت اضافه می‌کنم
و باز عاشقت می‌شوم...
دیدگاه ها (۴)

تمام شهر را هم که قدم بزنمباز به بازوهایت محتاجمبه یک بغلت ک...

به حسودان بگو ما عاشق همیمچشمان تو پُر از من است وچشمان من پ...

آن‌قدر جای خالیت اینجاستکه کنارم دراز می‌کشدبرایم قصه می‌گوی...

«تو» تڪراری ترین. . .«حضور» روزگار منے و من . . .عجیب بہ آغو...

♥دلم تا برایت تنگ مے شودنه شعر مے خوانمنه ترانه گوش مے دهمنه...

دلم تا برایت تنگ می‌شود،نه شعر می‌خوانمنه ترانه گوش می‌دهمنه...

دلم تا برایت تنگ مے شودمیمِ مالڪیتبه آخرِ اسمت اضافه مے ڪنمو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط