تمام شهر را هم که قدم بزنم

تمام شهر را هم که قدم بزنم
باز به بازوهایت محتاجم
به یک بغلت که درد را
به فراموشی بسپارد

خیلی میخواهمت
آن قدر که لب خشکیده آب را
خیلی میخواهمت
آن‌قدر که پرنده پرواز را

هر صبح با سلام #تو آغاز می‌شود
و چه شیرین است بوسیدن چال گونه‌هایت
و این قشنگ‌ترین بهانه برای
سلام هر صبح من است!

و من هر روز تو را در درون لیوان
روی میز صبحانه به هم می‌زنم
و سر می‌کشم همه‌ی دوستت دارم‌هایمان را

همیشه باش و بمان
که تنها تو آرام جان منی❤
دیدگاه ها (۵)

به حسودان بگو ما عاشق همیمچشمان تو پُر از من است وچشمان من پ...

ﺁﻏﻮﺵ توﻣﺘﺮﺍﺩﻑ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺍﺳﺖﺁﻏﻮﺵ توﺗﺮﺱﻫﺎﯼ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺑﻠﻌﺪ ﺁﻏﻮﺵ توﯾﻌﻨﯽ ...

دلم تا برایت تنگ می‌شودنه شعر می‌خوانمنه ترانه گوش می‌دهمنه ...

آن‌قدر جای خالیت اینجاستکه کنارم دراز می‌کشدبرایم قصه می‌گوی...

تهیونگ تک پارتی غمگینا/ت : سلام من ا/تم و ۲۰ سالمه ، من و ته...

من و ملاقات با BTSpart «1۰»فردا صبح که چشمامو باز کردم دیدم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط