مافیای من پارت دوم
مافیای من پارت دوم
ات ویو
خلاصه ناهارمون رو خوردیم منم با دوستم رفتم بیرون داشتیم راه میرفتیم که یهو برادر ناتنیم رو دیدم اون اینجا چی کار میکرد
لیا ات این برادر ناتنیت یونگی نیست که چند سال پیش باهاش رل بودی
فلش بک به سه سال پیش
از زبان ات
الان دو سالی میشه با یونگی رلم داشتم راه میرفت داخل پارک گوشیم زنگ خورد مامانم بود
م.ا ات دخترم هرجا هستی زود بیا خونه بدو اون یونگی رم با خودت بیار
ات با عههه قطع کرد
با یونگی رفتیم خونه که مامانم گفت
م.ا ات دیگه با یونگی نباید رل باشی
ات چرا اون وقت
م.ا چون اون برادر ناتنی تو عهه
ات چییییییی
یونگی خاله چی میگی
م.ا همین که شنیدین
پایان فلش بک
ات چرا خودشه چقدر جذاب شده اون کناریشم جیهوپ نیست دوستش
لیا آره خودشه
ات سه سال بود غیبش زده بود ولی چقدر خوب شد دیدمش دلم براش تنگ شده بود
لیا داره میاد سمت ما
از زبان ات
یونگی اومد نزدیکم منم از خود بی خود شدم دویدم پریدم بغلش خیلی دلم برای بغل گرمش تنگ شده بود ( اوقییییی)
ات چرا ۳ سال ولم کردی رفتی میدونی جقدر زجر کشیدم داداش ها
یونگی میدونم ولی الان پیشتم
ات داداش ( گریه شدید)
( راستی یادم رفت بگم الان ات با جیهوپ رله )
هوپی چه صحنه ی خواهر برادری قشنگی ات منم بغل میخواما
ات باشه تو عم بیا بغلم چاگیا
یونگی واااااتتت چاااگییییااااا
ات وای یادم رفت بهت بگم بعد اینکه تو رفتی منم یک سال بعدش با جیهوپ رل زدم چی بگم منم به جیهوپ علاقه داشتم
یونگی مبارکه 🙁 من میرم کار دارم شب میام خونه راستی شمارم همکنه آدرس خونه رو برام بفرست
ات باشه اوپا
یونگی راستی بیدار باش اومدم میخوام چیز مهمی بهت بگم
ات باشه
ویو شب
از زبان ات
تو خونه منتظر یونگی که صدا کلید اومد
ات داداش تویی
یونگی آره خب بیا پشت بوم کارت دارم
ات باشه اومدم
رفتم بالا پشت بوم بهم گفت بشین چون اونجا میز و صندلی بود منم نشستم که داداش گفت
یونگی میخوام در مورد جیهوپ باهات حرف بزنم
ات بگو نیشنوم
یونگی خب راستش جیهوپ ........
اینم از این پارت لایک کامنت فالو فراموش نشه
یادتونه گفته بودم برای پارت سوم شرط دارم صرط ها اینان
شرط
۵ لایک
۵ کامنت
😘😘
ات ویو
خلاصه ناهارمون رو خوردیم منم با دوستم رفتم بیرون داشتیم راه میرفتیم که یهو برادر ناتنیم رو دیدم اون اینجا چی کار میکرد
لیا ات این برادر ناتنیت یونگی نیست که چند سال پیش باهاش رل بودی
فلش بک به سه سال پیش
از زبان ات
الان دو سالی میشه با یونگی رلم داشتم راه میرفت داخل پارک گوشیم زنگ خورد مامانم بود
م.ا ات دخترم هرجا هستی زود بیا خونه بدو اون یونگی رم با خودت بیار
ات با عههه قطع کرد
با یونگی رفتیم خونه که مامانم گفت
م.ا ات دیگه با یونگی نباید رل باشی
ات چرا اون وقت
م.ا چون اون برادر ناتنی تو عهه
ات چییییییی
یونگی خاله چی میگی
م.ا همین که شنیدین
پایان فلش بک
ات چرا خودشه چقدر جذاب شده اون کناریشم جیهوپ نیست دوستش
لیا آره خودشه
ات سه سال بود غیبش زده بود ولی چقدر خوب شد دیدمش دلم براش تنگ شده بود
لیا داره میاد سمت ما
از زبان ات
یونگی اومد نزدیکم منم از خود بی خود شدم دویدم پریدم بغلش خیلی دلم برای بغل گرمش تنگ شده بود ( اوقییییی)
ات چرا ۳ سال ولم کردی رفتی میدونی جقدر زجر کشیدم داداش ها
یونگی میدونم ولی الان پیشتم
ات داداش ( گریه شدید)
( راستی یادم رفت بگم الان ات با جیهوپ رله )
هوپی چه صحنه ی خواهر برادری قشنگی ات منم بغل میخواما
ات باشه تو عم بیا بغلم چاگیا
یونگی واااااتتت چاااگییییااااا
ات وای یادم رفت بهت بگم بعد اینکه تو رفتی منم یک سال بعدش با جیهوپ رل زدم چی بگم منم به جیهوپ علاقه داشتم
یونگی مبارکه 🙁 من میرم کار دارم شب میام خونه راستی شمارم همکنه آدرس خونه رو برام بفرست
ات باشه اوپا
یونگی راستی بیدار باش اومدم میخوام چیز مهمی بهت بگم
ات باشه
ویو شب
از زبان ات
تو خونه منتظر یونگی که صدا کلید اومد
ات داداش تویی
یونگی آره خب بیا پشت بوم کارت دارم
ات باشه اومدم
رفتم بالا پشت بوم بهم گفت بشین چون اونجا میز و صندلی بود منم نشستم که داداش گفت
یونگی میخوام در مورد جیهوپ باهات حرف بزنم
ات بگو نیشنوم
یونگی خب راستش جیهوپ ........
اینم از این پارت لایک کامنت فالو فراموش نشه
یادتونه گفته بودم برای پارت سوم شرط دارم صرط ها اینان
شرط
۵ لایک
۵ کامنت
😘😘
۵.۳k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.