تولد شوگا بود و...💜تک پارتی
ویو ا/ت
امروز تولد شوگا بود و الان سر کار بود منم کیک درسن گرده بودم و آماده بودم که شوگا بیاد و من بهش تولدش رو تبریک بگم. رفتم و یه لباس خوشگل پوشیدم(اسلاید ۲) و منطور آمدن شوگا شدم چون الان ساعت ۷ بود و شوگا ۷ ونیم میومد
نیم ساعت بعد...
در باز شد و شوگا آمد تو...
ویو شوگا
اموم دیم همه جا تزئین شده بود ا/ت با یه لباس باز بود آمد سمتم و محکم بغلم کرد و گفت (ا/ت +و شوگا×)
+تولدت مبارک عشقم
×ممنون عزیزم (با ذوق و تعجب)
+بیا بشین خسته نباشی
آمدم نشستم و ا/ت گفت
+چشماتو ببند
چشامو بستم که یک چیز نرمی رو لبم حس کردم چشمامو باز کردم دیدم ا/ت داره منو میبوسه منم همکاری کردم و بعد ۵ مین جدا شدیم و ا/ت بهم یه انگشتر خوشگل هدیه داد و گفت
+این تا ابد مال توعه و لطفا به هیچ کس نده
×باشه عشقم ممنونم
بعد من ا/ت رو برآید استایل بغل کردم و بردم تو اتاق و با هم تا صبح لب گرفتیم و نفهمیدیم کی خوابمون برد و ..
صبح
ویو شوگا
بلند شدم دیدم ا/ت کنارم نیست آمدم پایین دیدم که ا/ت داره صبحونه درس میکنه آمدم از پشت بغلش کردم و روی گردنش یه مارک گذاشتم و گفتم
×صبحت بخیر عشقم
+صبح تو هم بخیر
بجای دستشویی رفتم روی گردن من مارک میزاری بیام پارت کنم🤣🤣(با لحن شوخی و خنده )
دنبال هم دویدیم که ا/ت خسته شد و گفتم
×بریم صبحونه بخوریم گشنمه
+باشه بریم
رفتیم صبحونمون رو خوردیم و با هم کلی فیلم دیدیم و خوراکی خوردیم و...
(یه نکته روز تعطیله الان )
پایان
💜💜💜💜💜
امروز تولد شوگا بود و الان سر کار بود منم کیک درسن گرده بودم و آماده بودم که شوگا بیاد و من بهش تولدش رو تبریک بگم. رفتم و یه لباس خوشگل پوشیدم(اسلاید ۲) و منطور آمدن شوگا شدم چون الان ساعت ۷ بود و شوگا ۷ ونیم میومد
نیم ساعت بعد...
در باز شد و شوگا آمد تو...
ویو شوگا
اموم دیم همه جا تزئین شده بود ا/ت با یه لباس باز بود آمد سمتم و محکم بغلم کرد و گفت (ا/ت +و شوگا×)
+تولدت مبارک عشقم
×ممنون عزیزم (با ذوق و تعجب)
+بیا بشین خسته نباشی
آمدم نشستم و ا/ت گفت
+چشماتو ببند
چشامو بستم که یک چیز نرمی رو لبم حس کردم چشمامو باز کردم دیدم ا/ت داره منو میبوسه منم همکاری کردم و بعد ۵ مین جدا شدیم و ا/ت بهم یه انگشتر خوشگل هدیه داد و گفت
+این تا ابد مال توعه و لطفا به هیچ کس نده
×باشه عشقم ممنونم
بعد من ا/ت رو برآید استایل بغل کردم و بردم تو اتاق و با هم تا صبح لب گرفتیم و نفهمیدیم کی خوابمون برد و ..
صبح
ویو شوگا
بلند شدم دیدم ا/ت کنارم نیست آمدم پایین دیدم که ا/ت داره صبحونه درس میکنه آمدم از پشت بغلش کردم و روی گردنش یه مارک گذاشتم و گفتم
×صبحت بخیر عشقم
+صبح تو هم بخیر
بجای دستشویی رفتم روی گردن من مارک میزاری بیام پارت کنم🤣🤣(با لحن شوخی و خنده )
دنبال هم دویدیم که ا/ت خسته شد و گفتم
×بریم صبحونه بخوریم گشنمه
+باشه بریم
رفتیم صبحونمون رو خوردیم و با هم کلی فیلم دیدیم و خوراکی خوردیم و...
(یه نکته روز تعطیله الان )
پایان
💜💜💜💜💜
۶.۴k
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.