اسم: دیدار🍷
اسم: دیدار🍷
season ②. p¹²
ا/ت: سل.... سلام.....
تهیونگ:(پوزخند) سلام..... صبحت بخیر......
ا/ت:........
تهیونگ:(پوزخند) چیزی شده؟
ا/ت: نه......
تهیونگ: مطمئن باشم؟
ا/ت:..... اـ..... اره......
راوی:
تهیونگ نزدیک ا/ت شد، خیلی نزدیک....... فاصله ای خیلی کم بینشون بود........ تهیونگ تو چشای ا/ت زل زده بود و لبخندی به لب داشت..... و در کنارش ، ا/ت از شدت خجالت قرمز شده بود.....
تهیونگ: تو چشام نگاه کن و بگو چیزی نشده......
ا/ت: باشه...... اصن چیزی شده.......
تهیونگ: باشع..... چی شده؟
ا/ت: هیچی...... فقط.... فقط..... بعد از اون شب..... من یکم خجالت میکشم باهات رو در رو بشم....
تهیونگ:(پوزخند) کدوم شب؟
ا/ت: همون شب دیگه.....
تهیونگ:(پوزخند) من که چیزی یادم نمیاد.....
ا/ت:.......
راوی:
ا/ت ناراحت شده بود.... فکر میکرد تهیونگ اون کارو فقط بخاطر هوس کرده....... تهیونگ اینو فهمیده بود و برلی اینکه بیشتر از این سو تفاهم پیش نیاد، رفت ا/ت رو در بغلش گرفتم و با یدست سرش رو نوازش میکرد....
تهیونگ: باور کردی؟
ا/ت: اوهوم......
تهیونگ: ببخشید... باشه؟
ا/ت باش.....
season ②. p¹²
ا/ت: سل.... سلام.....
تهیونگ:(پوزخند) سلام..... صبحت بخیر......
ا/ت:........
تهیونگ:(پوزخند) چیزی شده؟
ا/ت: نه......
تهیونگ: مطمئن باشم؟
ا/ت:..... اـ..... اره......
راوی:
تهیونگ نزدیک ا/ت شد، خیلی نزدیک....... فاصله ای خیلی کم بینشون بود........ تهیونگ تو چشای ا/ت زل زده بود و لبخندی به لب داشت..... و در کنارش ، ا/ت از شدت خجالت قرمز شده بود.....
تهیونگ: تو چشام نگاه کن و بگو چیزی نشده......
ا/ت: باشه...... اصن چیزی شده.......
تهیونگ: باشع..... چی شده؟
ا/ت: هیچی...... فقط.... فقط..... بعد از اون شب..... من یکم خجالت میکشم باهات رو در رو بشم....
تهیونگ:(پوزخند) کدوم شب؟
ا/ت: همون شب دیگه.....
تهیونگ:(پوزخند) من که چیزی یادم نمیاد.....
ا/ت:.......
راوی:
ا/ت ناراحت شده بود.... فکر میکرد تهیونگ اون کارو فقط بخاطر هوس کرده....... تهیونگ اینو فهمیده بود و برلی اینکه بیشتر از این سو تفاهم پیش نیاد، رفت ا/ت رو در بغلش گرفتم و با یدست سرش رو نوازش میکرد....
تهیونگ: باور کردی؟
ا/ت: اوهوم......
تهیونگ: ببخشید... باشه؟
ا/ت باش.....
۳۷.۰k
۰۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.