چه جان سختم که بعد از رفتن تو باز جان دارم

چه جان سختم که بعد از رفتن تو، باز جان دارم!
ولی از تو چه پنهان، روح و جسمی ناتوان دارم
.
کسی از ظاهر یک کوه، حالش را نمی فهمد
به ظاهر ساکتم؛ در سینه ام آتشفشان دارم
.
پس از تو باختم خورشید خوش رنگ زمینم را!
پس از تو نفرتِ دیرینه ای از آسمان دارم
.
پُر از دلشوره بودم در کلاس گرم آغوشت
و باور کرده بودم پای عشقت امتحان دارم!
.
چه حسّ نادری؛ با فتح الماس حضور تو
تمام لحظه ها احساس می کردم "جهاندار"م!
.
اگرچه لحظه های خوب عمر کمتری دارند
ولی نام عزیزت را همیشه را زبان دارم
.
نفس های تو را آن روزها در شیشه پر کردم
"هوا"ی روزهای بودنت را همچنان دارم


#امید_صباغ_نو
دیدگاه ها (۱۴)

گاهی برگرد و بغلم کن برگرد و تنگ بغلم کن مرا با خود ببردر شب...

ترسیده‌ای؟از که؟از جهان؟... من جهانتاز گرسنگی؟... من گندمتاز...

هرگز تو هم مانند من آزار دیدی؟یار خودت را از خودت بیزار دیدی...

رﻭﺯﻫﺎﯼ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺍﺳﺖ!ﺩﺭ ﺣﺠﻢِ ﺑﯽ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼِ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽﻫﺎﯾﻢﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﺗ...

# رز _ سیاه PART _ 49تارا: از وقتی یادمه بعد یه دوره کوتاهی ...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط