چه جان سختم که بعد از رفتن تو باز جان دارم
چه جان سختم که بعد از رفتن تو، باز جان دارم!
ولی از تو چه پنهان، روح و جسمی ناتوان دارم
.
کسی از ظاهر یک کوه، حالش را نمی فهمد
به ظاهر ساکتم؛ در سینه ام آتشفشان دارم
.
پس از تو باختم خورشید خوش رنگ زمینم را!
پس از تو نفرتِ دیرینه ای از آسمان دارم
.
پُر از دلشوره بودم در کلاس گرم آغوشت
و باور کرده بودم پای عشقت امتحان دارم!
.
چه حسّ نادری؛ با فتح الماس حضور تو
تمام لحظه ها احساس می کردم "جهاندار"م!
.
اگرچه لحظه های خوب عمر کمتری دارند
ولی نام عزیزت را همیشه را زبان دارم
.
نفس های تو را آن روزها در شیشه پر کردم
"هوا"ی روزهای بودنت را همچنان دارم
#امید_صباغ_نو
ولی از تو چه پنهان، روح و جسمی ناتوان دارم
.
کسی از ظاهر یک کوه، حالش را نمی فهمد
به ظاهر ساکتم؛ در سینه ام آتشفشان دارم
.
پس از تو باختم خورشید خوش رنگ زمینم را!
پس از تو نفرتِ دیرینه ای از آسمان دارم
.
پُر از دلشوره بودم در کلاس گرم آغوشت
و باور کرده بودم پای عشقت امتحان دارم!
.
چه حسّ نادری؛ با فتح الماس حضور تو
تمام لحظه ها احساس می کردم "جهاندار"م!
.
اگرچه لحظه های خوب عمر کمتری دارند
ولی نام عزیزت را همیشه را زبان دارم
.
نفس های تو را آن روزها در شیشه پر کردم
"هوا"ی روزهای بودنت را همچنان دارم
#امید_صباغ_نو
- ۹۶۴
- ۲۳ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط