part

part 126
کارول: ایدت عالیه
اما: تو خیلی تو مدیریت شرکت استعداد داری
سوزومه: باید داشته باشم چون برام الزامی
اما: چرا
سوزومه: چون یه شرکت از باباو برام مونده باید ادارش کنم
اما: من مطمئنم تو بهترین مدیر شرکت میشی
کارول: پس چرا تو شرکت خودت کاراموزی نکردی
اما: راست میگه اینجوری تو با افراد شرکت هم اشنا میشدی
سوزومه: نمیشه اگه من تو شرکت خودم کاراموزی کنم کارکنان باهام راحت برخورد نمیکننو بیشتر کارارو خودشون میکنن تا برام سخت نشه
کارول: از ایپ نظر هم حرفت منطقیه
اما: خب بیایین زودتر ادیتمونو تموم کنیمو به مدیر نشون بدیم
سوزومه: لتسگو
کارول: فایتینگ
کارول رفت به کار های خودش برسه سوزومه و اما هم شروع کردن به ادیت پروژشون بعد یکونیم ساعت کلرشون تموم شد و کارول داشت ادیتشونو میدید که مطمئن شه مشکلی نداره
اما: خوبه
کارول: خوب بد نیست بهتره بریم نشون مدیر بدیم
سوزومه: اوکی بریم
باهم رفتن سمت دفتر دوباره منشی جلوشونو گرفت
منشی: کاری دارین
سوزومه: اره قراره یه چیزی رو به ری نشون بدم
منشی: اقای میلر الان سرشون شلوغ بعدا که سرشون خلوت شد بیایین
سوزومه: داخل منتظر میشیم تا کارشون خلوط شه
منشی: مگه سویت که چند نفرا برید بشینید
سوزومه: تا اونجایی که یادم میاد من هر وقت که دلم بخواد میتونم تو دفتر رفتو امد کنم
منشی: اقا میلر گفتن میتونین هر موقع که خواستین وارد شین این به این معنی نیست که بتونی هر توله ای رو وارد دفتر کنی
اما: درست صحبت کن لطفا
منشی: نکنم میخوای چیکار کنی
سوزومه: خانوم بل بودی نه؟ ببین عزیزم میبینی مثل ادم دارم باهات صحبت میکنم به این معنی نیست که در حد منی اونقدرا رابطم با رئیست خوبه که میتونم کاری کنم که الان اشغالاتو جم کنی و از اینجد پرت شی
مری: معلوم هر__زشی دیگه خوب بهش حال میدی
سوزومه: در حد تو نیستم که تو حسرت یه حال دادن بمونم
مری:خفشو دختره......
جنیور: اینجا همیشه اینجور بحث
منشی: اوه ببخشید اقای وین یکم به مشکل خوردیم وگرنه همچین اتفاقی قبلا نمیوفتاد
جنیور روبه مری کردو گفت
جنیور: خانوم فامیلتون چیه
مری: پاول هستم مری پاول
جنیور: هرفایی که زدید خیلی زشت بود و این یه احانت به رئیس شرکت واین خانومه
سوزومه: تو برای چی اومدی اینجا
منشی: درست صحبت کن میدونی ایشون کین
دیدگاه ها (۴)

part 127سوزومه: اره شوهرمه جنیور: یه کوچولو با ری کار دارمسو...

128ری: چند تا فایل داشتم که باید چکش میکرد سوزومه: اومری: تو...

part 125سوزومه: میخوام روز کریسمس برو دیدن مامان بزرگم ری: خ...

part 124جسیکا: اوه اومدی یکم امروز بی حوصلم ری: چیزی شده جسی...

game of love and hate(part 24)

عروس مافیا part 6که یهو ماشین ایستاد پیاده شدیم چمدونم از صن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط