نگاهشو از سیگارِ تو دستم آورد بالا و زُل زد تو چشمام و گف
نگاهشو از سیگارِ تو دستم آورد بالا و زُل زد تو چشمام و گفت :
مگه تو ترک نکرده بودی ؟
بهش میگم : چرا ، خودت که شاهدی من الآن شیش ماهه پاکه پاکم
نمیذاره حرفم تموم شه میگه پس این چیه تو دستت ؟
میگم : این ؟ خودمم نمیدونم چی شد دوباره جا خوش کرد بینِ انگشتام
میاد حرف بزنه که خودم میگم :
راستی امروز دیدمشا
حالمم بد نشد فقط ، یه جوری شدم ...
نه خوب بودم نه بد
فقط دیدنش بعدِ شیش ماه واسم یکم دلگیر بود . رفتم دکه دوباره یه پاکت گرفتم
از اون موقع تا حالا یه نخش بیشتر نمونده .
ولی الآن دیگه میزونه میزونم !
بعدم غمت نباشه ، این نخ نخه آخرمه !
دوباره ترکش میکنم ...
مگه تو ترک نکرده بودی ؟
بهش میگم : چرا ، خودت که شاهدی من الآن شیش ماهه پاکه پاکم
نمیذاره حرفم تموم شه میگه پس این چیه تو دستت ؟
میگم : این ؟ خودمم نمیدونم چی شد دوباره جا خوش کرد بینِ انگشتام
میاد حرف بزنه که خودم میگم :
راستی امروز دیدمشا
حالمم بد نشد فقط ، یه جوری شدم ...
نه خوب بودم نه بد
فقط دیدنش بعدِ شیش ماه واسم یکم دلگیر بود . رفتم دکه دوباره یه پاکت گرفتم
از اون موقع تا حالا یه نخش بیشتر نمونده .
ولی الآن دیگه میزونه میزونم !
بعدم غمت نباشه ، این نخ نخه آخرمه !
دوباره ترکش میکنم ...
۴.۰k
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.