ویو سوجین

ویو سوجین
صبح با احساس خیسی لبم بیدار شدم تهیونگ بود داشت لبامو می‌بوسید
تهیونگ : صبح بخیر بیبی
سوجین : صبح توهم بخیر عزیزم
تهیونگ : من میرم صبحانه توهم بیا باشه قشنگم
سوجین : باشه
رفتم کارای مربوطه رو انجام دادم سرمو شونه کردم و رفتم پایین پیش بچه ها امروز من باید می رفتم دیدن داداش بزرگه من و یونگی البته تهیونگ تا حالا اون داداش منو ندیده می دونه که من و شوگا یه داداش دیگه هم داریم اما تا حالا ندیدتش
صبحانه نمو خوردم رفتم تو اتاق که آماده شم رفتم یه دوش ۲۰ مینی گرفتم آمدم بیرون موهامو خوشک کردم روتین پوستی مو انجام دادم لباس پوشیدم اماده شدم و رفتم بعداز چندمین رسیدم سوهم رو دیدم (سوهو داداش خودش و شوگا )
سوهو : سلام
سوجین : سلام داداشی چطوری
سوهو : خوبم آبجی قشنگم تو چطوری
سوجین : منم خوبم
سوهو : خوبه شوگا کجاست
سوجین : اونم می خواست بیاد اما دیگه کار براش پیش آمد
سوهو : پس اینطوره
دیدگاه ها (۳)

پس بدو بیا بغل داداشی ببینم منم دویدم و رفتم بغلش و سفت بغلش...

تهیونگ : یعنی من بچه خودمو کشتم جنکوگ رفت پیش تهیونگ جنکوگ :...

معرفی فیک شخصیت های اصلی :سوجین وتهیونگ شخصیت های فرعی : اعض...

می خوام از تهیونگ فیک بزارم بنظرتون موضوع چی باشه حتماً نظرت...

Part:2۷________________________________(ساعت⁷ صبح به وقت سئو...

سلام فیک جدید به همراه انجام فیک قبلی اسلاید ۲ تو سولی می‌فه...

تک پارتی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط