در آستانه فصلی سرد

در آستانه فصلی سرد
در محفل عزای آینه ها
و اجتماع سوگوار تجربه های پریده رنگ
و این غروب بارور شده از دانش سکوت
چگونه می شود به آن کسی که می رود این سان
صبور ،
سنگین ،
سرگردان ،
فرمان ایست داد ..؟

#فروغ_فرخزاد

@foroogh_shamloo
دیدگاه ها (۰)

و آغوشتاندک جائی برای زیستناندک جائی برای مردنو گریز از شهرک...

شانه‌های تو درخروش آفتابِ داغ پرشکوهزیر دانه‌های گرم و روشن ...

چه روزگار تلخ و سیاهینان ، نیروی شگفت رسالت رامغلوب کرده بود...

گوشواره ای به دو گوشم می آویزماز دو گیلاس سرخ همزادو به ناخن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط