پارت 11
پارت 11
سویون : : بیا بخور خیلی خوشمزه ست
یوس پلنگ کوچولو با تعجب به کیک نگاه کرد صورتش رو نزدیک کرد و کیک رو بو کرد خودشو رو عقب کشید
سویون : چیه دوست نداری اما این طعمه کاکائو شیرینه
بعد از حرفش لحظه ای سکوت کرد و گفت
و متوجه این شد که دستاش باند بیچی شده و نمیتونه کیک بخوره اما اصلا اینجوری نبود انگار دخترک هیچ وقت همچین چیزی ندیده بود
سویون: ای بابا هواس نمونده برام آخه با این دستت چجوری بخوری
تو چنگال تیکه ای از کیک رو برداشت و سمته دهانه دخترک گرفت
دخترک با تردید دهانش رو باز کرد و بعد از طعم کاکائو و کیک نرم تو دهنه دخترک
زود نگاهش با ذوق و شوق سمته سویون گرفت
سویون : خوشمزست
دخترک با ذوق سرشو تکون داد
_اره
یونگی که تماشاگر این صحنه بود یعنی چرا با خوردنه یه کیک کاکائو یی تا این حد خوشه
خوشحال میشه چرا جوری رفتار کرد که هیچ وقت کیک نخورده یعنی واقعا هیچ وقت کیک نخورده بود
فرمانده مین با افکارش در گیر بود
و همچنین دوستش هم شکه به دخترک نگاه میکرد
سویون : چطور بود کیک خوشمزه بود
دخترک با لبخند سرشو تکون داد
_ اره
سویون: دهنمو باز کن و این قرص رو بخور درده ترو کن میکنه
دخترک دهانش رو باز کرد وبعد از قرار دادن قرص تو دهانش آب رو هم خورد
سویون: دراز بکش عزیزم
به دخترک کمک کرد که دراز بکشه
سویون با اخم روبه یونگی کرد و گفت
سویون : ببین بچه بیچاره رو به چه هالی انداختی
یوس پلنگ کوچولو با این حرفه سویون اخم کرد و چهره اش رو ناز کرد
سویون روبه دخترک کرد و گقت
سویون : این خیلی ازیتت میکنه
دخترک سرشو با تاسف سرشو تکون داد
_اره
یونگی با اخم نالید
یونگی: داره دروغ میگه
سویون پتو رو روش کشید و دسته یونگی رو گرفت از اوتاق خارج شدن
》》》》••《《《《
سویون : اوف درد میکنه
سویون مشغول پانسمان گوشه دوستش بود و گاه گاهی از ناراحتی خودش برایه یونگی غصه میخورد
یونگی: اره خیلی درد میکنه
سویون : زود خوب میشی هیونگ
__________________
بچه حمایت فراموش نشه
سویون : : بیا بخور خیلی خوشمزه ست
یوس پلنگ کوچولو با تعجب به کیک نگاه کرد صورتش رو نزدیک کرد و کیک رو بو کرد خودشو رو عقب کشید
سویون : چیه دوست نداری اما این طعمه کاکائو شیرینه
بعد از حرفش لحظه ای سکوت کرد و گفت
و متوجه این شد که دستاش باند بیچی شده و نمیتونه کیک بخوره اما اصلا اینجوری نبود انگار دخترک هیچ وقت همچین چیزی ندیده بود
سویون: ای بابا هواس نمونده برام آخه با این دستت چجوری بخوری
تو چنگال تیکه ای از کیک رو برداشت و سمته دهانه دخترک گرفت
دخترک با تردید دهانش رو باز کرد و بعد از طعم کاکائو و کیک نرم تو دهنه دخترک
زود نگاهش با ذوق و شوق سمته سویون گرفت
سویون : خوشمزست
دخترک با ذوق سرشو تکون داد
_اره
یونگی که تماشاگر این صحنه بود یعنی چرا با خوردنه یه کیک کاکائو یی تا این حد خوشه
خوشحال میشه چرا جوری رفتار کرد که هیچ وقت کیک نخورده یعنی واقعا هیچ وقت کیک نخورده بود
فرمانده مین با افکارش در گیر بود
و همچنین دوستش هم شکه به دخترک نگاه میکرد
سویون : چطور بود کیک خوشمزه بود
دخترک با لبخند سرشو تکون داد
_ اره
سویون: دهنمو باز کن و این قرص رو بخور درده ترو کن میکنه
دخترک دهانش رو باز کرد وبعد از قرار دادن قرص تو دهانش آب رو هم خورد
سویون: دراز بکش عزیزم
به دخترک کمک کرد که دراز بکشه
سویون با اخم روبه یونگی کرد و گفت
سویون : ببین بچه بیچاره رو به چه هالی انداختی
یوس پلنگ کوچولو با این حرفه سویون اخم کرد و چهره اش رو ناز کرد
سویون روبه دخترک کرد و گقت
سویون : این خیلی ازیتت میکنه
دخترک سرشو با تاسف سرشو تکون داد
_اره
یونگی با اخم نالید
یونگی: داره دروغ میگه
سویون پتو رو روش کشید و دسته یونگی رو گرفت از اوتاق خارج شدن
》》》》••《《《《
سویون : اوف درد میکنه
سویون مشغول پانسمان گوشه دوستش بود و گاه گاهی از ناراحتی خودش برایه یونگی غصه میخورد
یونگی: اره خیلی درد میکنه
سویون : زود خوب میشی هیونگ
__________________
بچه حمایت فراموش نشه
۲.۲k
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.