عشق مافیایی من پارت نهم

تهیونگ : نزدیک نیم ساعت میگذره که هیونا خوابه منم از فرصت استفاده کردم و سرشو از رو بازوم برداشتم و روش پتو کشیدم وقتی خواب بود مظلوم تر و پاک تر بود و همچنان کیوت و جذاب نمیدونم چرا به سمتش کشیده شدم و یه بوسه رو پیشونیش زدم و از اتاق زدم بیرون و به بادیگاردام و الکس گفتم ماشینو آماده کنه که برم هی هو عوضی رو پیدا کنم. الکس : تهیونگ پیداش کردم یه جایی نزدیک بوسانه تهیونگ : خیله خوب خودم میرم پیداش کنم میارمش قدرشو میکنم فقط آدرس دقیقشو برام بفرست الکس : باشه. ولی بهتره منم بیام باهات تنها نباشی بهتره. تهیونگ : باشه سوار شو. الکس : بریم.

پایان پارت نهم 😁
چطور بود نظر بدین منتطر کامنت هاتون هستم الان اون یکی پارت هم میزارم که از دلتون در بیارم 😊
دیدگاه ها (۱)

عشق مافیایی من پارت دهم

عشق مافیایی من پارت یازدهم

بچه ها روم سیاه 🙈😅 ببخشید نتونستم بزارم پارت هارو ولی به جون...

این پروف جدیدمه گمم نکنیداااا

{مافیای من}{پارت ۶}ویو تهیونگ # بعد کلی حرف زدن با یونگی بلن...

شوهر دو روزه. پارت روال زندگی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط