پارت

پارت۳۵
فصل دوم
تهیونگ و جونگکوک و جیمین در وروی رو شکستن و وارد خونه شدن و بقیه افراد هم پشت سرشون وارد شدن
افراد اونا خیلی بیشتر از ای شن بود
همه رو کشتن و الان فقط و فقط تهیونگ و جونگکوک و جیمین و ای شن و سانی موندن
تهیونگ:هه واقعا که از خواهر خودم توقع نداشتم تو به برادر خودت خیانت کردی
ای شن:اون راه درست و انتخاب کرد
تهیونگ :اون توی این راه زندانی میشه به حرم ادم ربایی و البته توکه فکر نکنم حتی زنده بمونی
جونگکوک:جین ائه کجاست
ای شن:چرا باید بگم البته باید کارشونو الان شروع کرده باشن
جونگکوک:لعنت بهت بگو کجاست
ای شن:چرا باید بگم
ای شن تفنگی رو روبه روی تهیونگ گرفت
سانی داشت میترسید چون قرارشون این نبود که تهیونگ آسیبی ببینه
سانی:چیکار میکنی ما قرار گذاشتیم
ای شن:قرار هه واقعا چی فکر کردی هان
سانی:ولی تو قول دادی
ای شن:سرش هستم باهم فرار میکنیم
جیمین:فرار تو به ته خط رسیدی
جونگکوک:تسلیم شو
ای شن:حتی فکرشم نکن که تسلیم بشم
همینطور باهم کلنجار میرفتن

دکترای قلابی به جین ائه داروی بیهوشی ای که البته هوشیاری هم کم میکنه تزریق کردن
جین ائه توی حالتی بود که هیچ جوره نمیتونست سرپای خودش به ایسته ابن دارو فقط هوشیاریش و کم میکرد ولی دردی میخواست از این عمل بکشه رو کم نمیکرد

.......................
دیدگاه ها (۰)

پارت۳۶فصل دومدکترا همین که میخواستن کارشونو کنن تلفنی بهشون ...

پارت ۳۷فصل دومصدای تیر توی فضا پیچید ولی آیا جین ائه تیر خور...

پارت۳۴فصل دومبادیگارد در زد و سانی در رو براش باز کرد پسرا ا...

پارت۳۳فصل دومپسرا متوجه گم‌شدن جین ائه شدن و میخواستن با است...

پارت ۲۲جونگکوک: هیونگ شمع هارو فوت کن یونگی: باشه همه شروع م...

خون آشام عزیز (76)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط