پارت
پارت۳۶
فصل دوم
دکترا همین که میخواستن کارشونو کنن تلفنی بهشون شد و از زیرزمین بیرون رفتن
جین ائه دست هاش و به سختی تونست باز کنه
از سر تخت بزور خودش و پایین کشوند و به سمت در رفت
در قفل شده بود و فلزی هم بود هیچجوره باز نمیشد تقریبا داشت ناامید میشد که چشمش به پنجره ای که بالای دیوار ها و چسبیده به سقف بود افتاد چطور میتونست بالا بره
این براش دشوار بود حالش دست خودش نبود و نمیتونست خودش و نگه داره
چندتا میز و بزور روی هم گذاشت و خودش هم روی اونا ایستاد
دستش و به لبه ی پنجره گرفت
ولی هیچ چیزی برای باز شدن پنجره نداشت پس سرش و محکم به شیشه زد و باعث شد شیشه بشکنه
دردشدیدی توی سرش پیچید و خون جاری شد
شیشه هارو کنار زد و تونست بیرون بره
همینطور میدوید چندین نفر جلوش و گرفتن
چون ای شن منتظر همچین روزی بود
و گفته بود حواسشون باشه تا جین ائه فرار نکنه
تیکه شیشه ای توی دستاش داشت
با اون شیشه به تمام افراد اسیب زد ولی یکیشون بلند شد و شروع به کشیدن موهای بلندش کرد
روی زمین انداختش و بالگد به شکمش و پاهاش و با مشت به صورتش ضربه میزد
که یدفعه جین ائه دستش و گاز گرفت و به سختی بلند شد و شیشه رو توی شکم اون مرد وارد کرد
سرش گیج میرفت دارو داشت اثر میکرد و نزدیک بود بیهوش بشه
خودشو نگه میداشت ولینمیشد
چندین ضربه ی محکم به گوش خودش زد تا بیهوش نشه
وقتی یکم تونست جلوشو ببینه بلند شد و به سمت در ورودی خونه میدوید
ای شن :بسه دیگه تو خیلی داری زیاده روی میکنی
تهیونگ:میخوای بکشیم هه ولی تو خودتو بیشتر توی دردسر میندازی
ای شن:واو من عاشق دردسرم
همین که میخواست ماشه رو بکشه جین ائه از راه رسید و با جیغ گفت نه و تهیونگ و بغل کرد
.......................
فصل دوم
دکترا همین که میخواستن کارشونو کنن تلفنی بهشون شد و از زیرزمین بیرون رفتن
جین ائه دست هاش و به سختی تونست باز کنه
از سر تخت بزور خودش و پایین کشوند و به سمت در رفت
در قفل شده بود و فلزی هم بود هیچجوره باز نمیشد تقریبا داشت ناامید میشد که چشمش به پنجره ای که بالای دیوار ها و چسبیده به سقف بود افتاد چطور میتونست بالا بره
این براش دشوار بود حالش دست خودش نبود و نمیتونست خودش و نگه داره
چندتا میز و بزور روی هم گذاشت و خودش هم روی اونا ایستاد
دستش و به لبه ی پنجره گرفت
ولی هیچ چیزی برای باز شدن پنجره نداشت پس سرش و محکم به شیشه زد و باعث شد شیشه بشکنه
دردشدیدی توی سرش پیچید و خون جاری شد
شیشه هارو کنار زد و تونست بیرون بره
همینطور میدوید چندین نفر جلوش و گرفتن
چون ای شن منتظر همچین روزی بود
و گفته بود حواسشون باشه تا جین ائه فرار نکنه
تیکه شیشه ای توی دستاش داشت
با اون شیشه به تمام افراد اسیب زد ولی یکیشون بلند شد و شروع به کشیدن موهای بلندش کرد
روی زمین انداختش و بالگد به شکمش و پاهاش و با مشت به صورتش ضربه میزد
که یدفعه جین ائه دستش و گاز گرفت و به سختی بلند شد و شیشه رو توی شکم اون مرد وارد کرد
سرش گیج میرفت دارو داشت اثر میکرد و نزدیک بود بیهوش بشه
خودشو نگه میداشت ولینمیشد
چندین ضربه ی محکم به گوش خودش زد تا بیهوش نشه
وقتی یکم تونست جلوشو ببینه بلند شد و به سمت در ورودی خونه میدوید
ای شن :بسه دیگه تو خیلی داری زیاده روی میکنی
تهیونگ:میخوای بکشیم هه ولی تو خودتو بیشتر توی دردسر میندازی
ای شن:واو من عاشق دردسرم
همین که میخواست ماشه رو بکشه جین ائه از راه رسید و با جیغ گفت نه و تهیونگ و بغل کرد
.......................
- ۳.۷k
- ۱۲ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط