قبول کردم برام مهم نبود چه اتفاقی میوفته فقط میخاستم برم
قبول کردم برام مهم نبود چه اتفاقی میوفته فقط میخاستم برم فرار کنم،،،دزدکی رفتیم پاین هرجوری شد رفتیم بیرون
●اینجا باش الان میگم یه ماشین رو بیارن بری
_خیلی ممنونم ازت :)
●خاهش میکنم:)
منتظره ماشین بودی
●گ..گوشیتو خاموش کن مگرنه پیدات میکنه
_گوشیمو ازم گرفته
●وای خدا
منتظر موندید که صدای ته بلد شد
+یونا کووووو
هردو هول شدید
_وای فاک فهمید
●یونا بدو فرار کن ماشین نمیاد برووو
بدون فکر کردن پا به فرار گذاشتی ورفتی
ته اومد بیرون بااصبانیت سمت مادرش رفت
+کجاست هان تو کمکش کردی هانننننن
●ته م..من
■تهیونگ به چه حقی اینجوری با مادرت حرف میزنی هاننن
تهیونگ یه مشت خوابوند تو صورته پدرش(ودف ارام باش پسرم:/)
●تهیونگگگگ هق چیکار کردیییی
+شماهایی که همیشه عذابم میدادید،،فقط،،فقط دعا کنید که پیداش کنم مگرنه همینجا چالتون میکنممم
پارت ۲۷
گایز قراره پایان این فیک غمگین باشه یونو🌚🕺💤
●اینجا باش الان میگم یه ماشین رو بیارن بری
_خیلی ممنونم ازت :)
●خاهش میکنم:)
منتظره ماشین بودی
●گ..گوشیتو خاموش کن مگرنه پیدات میکنه
_گوشیمو ازم گرفته
●وای خدا
منتظر موندید که صدای ته بلد شد
+یونا کووووو
هردو هول شدید
_وای فاک فهمید
●یونا بدو فرار کن ماشین نمیاد برووو
بدون فکر کردن پا به فرار گذاشتی ورفتی
ته اومد بیرون بااصبانیت سمت مادرش رفت
+کجاست هان تو کمکش کردی هانننننن
●ته م..من
■تهیونگ به چه حقی اینجوری با مادرت حرف میزنی هاننن
تهیونگ یه مشت خوابوند تو صورته پدرش(ودف ارام باش پسرم:/)
●تهیونگگگگ هق چیکار کردیییی
+شماهایی که همیشه عذابم میدادید،،فقط،،فقط دعا کنید که پیداش کنم مگرنه همینجا چالتون میکنممم
پارت ۲۷
گایز قراره پایان این فیک غمگین باشه یونو🌚🕺💤
۹.۱k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.