●پس بیا بریم یونا
●پس بیا بریم یونا
_عا..ب..باشه
بلند شدی
+زیاد طول نگشه باید بریم
●نگران نباش یونا رو ازت نمیدزدم
رفتید توی یه اتاق
●بشین یونا
نشستی اونم اومد کنارت نشست
●ببین یونا..درمورده حرفی که الان میزنم بد برداشت نکن...
_درمورده چی؟
●تو خوب تهیونگ رو نمیشناسی
_.....
●تهیونگ یه مدت خیلی تولانی رو تیمارستان گذرونده،،اون اصلن نرمال نیست یونا هرلحضه ممکنه اصبی شه و همه چیز رو نابود کنه،اگه باهاش ازدواج کنی زندگیت نابود میشه
_من میدونم همه چیزرو میدونم اما بازم...بازم دوسش دارم(مادرش خوب به نظر نمیومد برای همین باید جوری رفتار میکردم که ته رو دوست دارم)
●مجبور نیستی....باورکن.....میتونی بری ....من خودم کمکت میکنم...میدونم اون مجبورت کرده....من اونقدر ادمه بدی نیستم که زندگی یه دختره بیگناه رو نابود کنم
_م...من
●الان یونا الان میتونی بری...
_ا..ا..
●...........اگه نمیخای باشه اوکیه....بیا بریم پاین
بلند شدید
_میخام.....میخام فرار کنم
●تصمیم خیلی درستی رو گرفتی یونا
پارت ۲۶
_عا..ب..باشه
بلند شدی
+زیاد طول نگشه باید بریم
●نگران نباش یونا رو ازت نمیدزدم
رفتید توی یه اتاق
●بشین یونا
نشستی اونم اومد کنارت نشست
●ببین یونا..درمورده حرفی که الان میزنم بد برداشت نکن...
_درمورده چی؟
●تو خوب تهیونگ رو نمیشناسی
_.....
●تهیونگ یه مدت خیلی تولانی رو تیمارستان گذرونده،،اون اصلن نرمال نیست یونا هرلحضه ممکنه اصبی شه و همه چیز رو نابود کنه،اگه باهاش ازدواج کنی زندگیت نابود میشه
_من میدونم همه چیزرو میدونم اما بازم...بازم دوسش دارم(مادرش خوب به نظر نمیومد برای همین باید جوری رفتار میکردم که ته رو دوست دارم)
●مجبور نیستی....باورکن.....میتونی بری ....من خودم کمکت میکنم...میدونم اون مجبورت کرده....من اونقدر ادمه بدی نیستم که زندگی یه دختره بیگناه رو نابود کنم
_م...من
●الان یونا الان میتونی بری...
_ا..ا..
●...........اگه نمیخای باشه اوکیه....بیا بریم پاین
بلند شدید
_میخام.....میخام فرار کنم
●تصمیم خیلی درستی رو گرفتی یونا
پارت ۲۶
۱۲.۴k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.