ثانیه ها

ثانیه ها
دقیقه ها
ساعت ها
هفته ها
ماه هاست
که فکر میکنم
به تویی که از جان هم عزیز تری برایم
به تویی که هربار چشمانم را میبندم
آن لبخندِ دیوانه کننده ات را میبینم
به تویی که هر لحظه صدای نفس هایش در گوشم میپیچد
من به تو فکر میکنم
تو چی؟
مرا به یاد داری؟
ساعت ها حرف زدنمان را چطور؟
چشمانم را چی یادت هست؟!همان چشمانی که با دیدنت برق میزد...
مرا به یاد داری؟
منی را که با دیدنت رشته های کلام از دستش در میرفت... نه،فراموش کرده ای
مرا ،وجودم را فراموش کرده ای درست مانند قولت برای ماندن.

رومینا_جدیدی
دیدگاه ها (۷)

دوستیمرفیقیمعاشقیمهر چه هستیم را،باید همان اول،تعریف کنیم بر...

مهم تر از لبخند "چشمخند" است...گاهی لبانت به خنده باز میشوند...

از وقتی یادمه اینجا دم بالکن میشست و عصرا قرآن میخوند! یه طو...

هیچ چیز دوبار اتفاق نمی افتدو اتفاق نخواهد افتاد. به همین دل...

#بد_بوی#پارت_۱۵ #لناوقتی آبجیم میره از اتاق دفتر خارج میشم ک...

آیدل من ( در خواستی )پارت ۲۳شوگا: آره .. شماها دنبال چی هستی...

black flower(p,279)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط