love in hate
♡love in hate♡
p12
علامت ها
ا/ت+ کوک_ یونا= مامان کوک#
لینا€ چان× تهیونگ÷ جیون¥
ویو ا/ت
=گوش میدم بفرما
÷خب بشینین
نشستیم روی مبل
÷ببین یونا اینجوری که فک میکنی نیست ا/ت زنم نیست
=میشناسمش
+منو؟؟از کجا؟؟
=فقط میدونم همسر کوکی
+ک..کوک
=جونگ کوک داداشه کوچیک ترمه..داشتی میگفتی
÷خب..بگذریم تا دعوا نشدع...ا/ت خواهر کوچیک ترمه..و اینم بچشه
=پس باباش کو
+قول میدی به کوک نگی؟
=اخه به اون چ...نگو که بچه ی اونه؟؟اره؟؟؟؟
+خب...
=صب کن..الان کوک تو پارک تو و تهیونگ و بچتونو باهم دید..فک کرد که تو با ته ازدواج کردی و بچه دار شدی...وایی
+÷چیشده؟
=امیدوارم دیوونه بازی در نیاره و اونی که فک میکنم نباشع
+چیزی شده؟
=مادرم میخواد کوک و لینا باهم ازدواج کنن
+هه..چه بهتر ..مبارکه..صب کنن لینااا...
=اره لینا..همون دوسته اسکلت
+چطوری؟
=خب تو یه چیزایی رو نمیدونی کوک بهم گفت..
+بگو بدونم خوب
=اون دوستت لینا به کوک زنگ میزنه و.....(توضیح داد و چون بنده گشادم نمینویسم)
÷چه خر تو خره
=تهیونگ..
÷باشه ببخشید
=کوک درخواست مادرمو رد میکرد ولی امیدوارم دیوونگی نکنه و ..آ..ببخشید مادرمه باید جواب بدم
گوشیش زنگ خورد و بقیه حرفشو نزد
=الو بله
۲#ساعت دیگه جشن شرو میشه میشه بپرسم کجایی؟؟؟؟
=جشنن؟؟
#امروز قرار داد بستیماا زود بیا
=باشه
=تهیونگگگگ پاشو ور دار بریم زوددد
÷کجا؟؟
=جشن امشبو یادمون رفته بود
+هیی راس میگیاا...اجومااا جیونو بخوابونین تا ما برگردیمم
@باشهه
رفتیم توی اتاقم..
+الان واقعا انقد مهمه؟؟
=چی؟
+کله کمدمو زیر و رو کردی
=حرف نزن بیا اینو بپوش
+ای خدا
رفتم لباسرو پوشیدم(اسلاید بعد)اومدم بیرون دیدم یونا هنوز دنباله لباس میگرده
+بزار یکی پیدا کنم برات
...... ادامه دارد......
این بار دهنمو سرویس نکردین بجاش گاییدین
p12
علامت ها
ا/ت+ کوک_ یونا= مامان کوک#
لینا€ چان× تهیونگ÷ جیون¥
ویو ا/ت
=گوش میدم بفرما
÷خب بشینین
نشستیم روی مبل
÷ببین یونا اینجوری که فک میکنی نیست ا/ت زنم نیست
=میشناسمش
+منو؟؟از کجا؟؟
=فقط میدونم همسر کوکی
+ک..کوک
=جونگ کوک داداشه کوچیک ترمه..داشتی میگفتی
÷خب..بگذریم تا دعوا نشدع...ا/ت خواهر کوچیک ترمه..و اینم بچشه
=پس باباش کو
+قول میدی به کوک نگی؟
=اخه به اون چ...نگو که بچه ی اونه؟؟اره؟؟؟؟
+خب...
=صب کن..الان کوک تو پارک تو و تهیونگ و بچتونو باهم دید..فک کرد که تو با ته ازدواج کردی و بچه دار شدی...وایی
+÷چیشده؟
=امیدوارم دیوونه بازی در نیاره و اونی که فک میکنم نباشع
+چیزی شده؟
=مادرم میخواد کوک و لینا باهم ازدواج کنن
+هه..چه بهتر ..مبارکه..صب کنن لینااا...
=اره لینا..همون دوسته اسکلت
+چطوری؟
=خب تو یه چیزایی رو نمیدونی کوک بهم گفت..
+بگو بدونم خوب
=اون دوستت لینا به کوک زنگ میزنه و.....(توضیح داد و چون بنده گشادم نمینویسم)
÷چه خر تو خره
=تهیونگ..
÷باشه ببخشید
=کوک درخواست مادرمو رد میکرد ولی امیدوارم دیوونگی نکنه و ..آ..ببخشید مادرمه باید جواب بدم
گوشیش زنگ خورد و بقیه حرفشو نزد
=الو بله
۲#ساعت دیگه جشن شرو میشه میشه بپرسم کجایی؟؟؟؟
=جشنن؟؟
#امروز قرار داد بستیماا زود بیا
=باشه
=تهیونگگگگ پاشو ور دار بریم زوددد
÷کجا؟؟
=جشن امشبو یادمون رفته بود
+هیی راس میگیاا...اجومااا جیونو بخوابونین تا ما برگردیمم
@باشهه
رفتیم توی اتاقم..
+الان واقعا انقد مهمه؟؟
=چی؟
+کله کمدمو زیر و رو کردی
=حرف نزن بیا اینو بپوش
+ای خدا
رفتم لباسرو پوشیدم(اسلاید بعد)اومدم بیرون دیدم یونا هنوز دنباله لباس میگرده
+بزار یکی پیدا کنم برات
...... ادامه دارد......
این بار دهنمو سرویس نکردین بجاش گاییدین
- ۷.۸k
- ۰۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط