چندپارتی
#چندپارتی
#سونگمین
وقتی بهت درخواست ازدواج میده.....
چندین روز بود که برنامشو ریخته بود. از اینکه بهت درخواست بده نمیترسید، از اینکه جواب رد بدی بهش میترسید. ولی دلشو زد به دریا، بالاخره نمیشد که تا ابد عشق یه طرفه داشته باشه.
عین بچه های دوساله دور تا دور خونه قدم میزد و این متن رو از روی کاغذ برای بار۲۵۷۷۴۷۷۵۷۷ام میخوند
_هوانگ ا.ت نمیدونم از کی این حسم بهت شروع شد. ولی بهم اجازه میدی تورو برای ابد و پنج برای خودم کنم؟
جونگین:اهههه هیونگ میدونی چند بار تو روز داری میخونیش؟ طوطیم هم حفظش شده. طوطو بگو هیونگ همیشه چی میگه
طوطیه:هوانگ ا.ت نمی......(نمیدونم طوطی رو از کجام در آوردم😂)
_باشه باشه فهمیدم برای چندمین بار دارم تکرارش میکنم ولی اگه جلوش بد به نظر برسم و قبولم نکنه زندگیمو از دست میدم
جونگین:هیونگ نگران نباش قبولت نکنه چان هیونگ هم هست میریزید روهم
_*با دمپایی افتاده بود دنبال جونگین که تو زنگ زدی و سرجاش میخکوبش کردی* ا..الو
سلاااااامممم سونگمینییییییی
میگم حوصلهام سر رفته.اگه وقت داری میای باهم بریم بیرون؟ یه چند وقته دوستانه وقت نگذروندیم.
_آ...آره امروز کامل آزادم......فقط کی؟
آم.. نیم ساعت دیگه چطوره؟
_خ.خوبه الان میلم دنبالت
تلفن رو قطع کرد و به سرعت نور وارد اتاق شد و همینطور که داشت آهنگ میخوند به صفحه گوشیش نگاه کرد و از اون ذوق یواشکی ها کرد(کسایی که دونده دوستداشتنی رو دیدن میدونن چی میگم🫠)
_.........
.
.
.
.
.
.
خب فرزندانم
برای پارت دومش ازتون کمک میخوام
پایانش رو شاد بکنم یا غمگین؟
یه بخش گنده ای از درونم میگه این دوتا رو تهش به هم نرسونم🫠😂
#سونگمین
وقتی بهت درخواست ازدواج میده.....
چندین روز بود که برنامشو ریخته بود. از اینکه بهت درخواست بده نمیترسید، از اینکه جواب رد بدی بهش میترسید. ولی دلشو زد به دریا، بالاخره نمیشد که تا ابد عشق یه طرفه داشته باشه.
عین بچه های دوساله دور تا دور خونه قدم میزد و این متن رو از روی کاغذ برای بار۲۵۷۷۴۷۷۵۷۷ام میخوند
_هوانگ ا.ت نمیدونم از کی این حسم بهت شروع شد. ولی بهم اجازه میدی تورو برای ابد و پنج برای خودم کنم؟
جونگین:اهههه هیونگ میدونی چند بار تو روز داری میخونیش؟ طوطیم هم حفظش شده. طوطو بگو هیونگ همیشه چی میگه
طوطیه:هوانگ ا.ت نمی......(نمیدونم طوطی رو از کجام در آوردم😂)
_باشه باشه فهمیدم برای چندمین بار دارم تکرارش میکنم ولی اگه جلوش بد به نظر برسم و قبولم نکنه زندگیمو از دست میدم
جونگین:هیونگ نگران نباش قبولت نکنه چان هیونگ هم هست میریزید روهم
_*با دمپایی افتاده بود دنبال جونگین که تو زنگ زدی و سرجاش میخکوبش کردی* ا..الو
سلاااااامممم سونگمینییییییی
میگم حوصلهام سر رفته.اگه وقت داری میای باهم بریم بیرون؟ یه چند وقته دوستانه وقت نگذروندیم.
_آ...آره امروز کامل آزادم......فقط کی؟
آم.. نیم ساعت دیگه چطوره؟
_خ.خوبه الان میلم دنبالت
تلفن رو قطع کرد و به سرعت نور وارد اتاق شد و همینطور که داشت آهنگ میخوند به صفحه گوشیش نگاه کرد و از اون ذوق یواشکی ها کرد(کسایی که دونده دوستداشتنی رو دیدن میدونن چی میگم🫠)
_.........
.
.
.
.
.
.
خب فرزندانم
برای پارت دومش ازتون کمک میخوام
پایانش رو شاد بکنم یا غمگین؟
یه بخش گنده ای از درونم میگه این دوتا رو تهش به هم نرسونم🫠😂
۱۰.۰k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.