چندپارتی
#چندپارتی
#سونگمین
وقتی بهت درخواست میده......
ماشین رو روشن کرد و به سمت لوکیشن خونت مثل دیوونه ها از شدت خوشحالی رانندگی میکرد.
جلوی در خونت ماشین رو پارک کرد و منتظر بود که از در خونه خارج بشی که با شنیدن صدایی آشنا سرش رو به طرفت چرخوند. کنار شیشه صندلی راننده وایساده بودی.
+سلامم سونگمینیییی*لپشو کشیدی که لبخندش کشیده تر شد*
_سلام ا.ت......بیا بشین تو ماشین
+باش
_خب..........کجا بریم؟؟
+امممممم.....نمیدونم بریم......ججو؟؟
_آره بریم
.
.
.
۱ونیم ساعت بعد
به قیافه تویی که غرق در خواب بودی نگاه میکرد. دلش نمیومد بیدارت کنه ولی اگه میخواست بهت درخواست بده باید بیدارت میکرد.
_ا.ت....ا.ت بیدارشو رسیدیم.
+هوممممم...چی رسیدیم؟
_آره رسیدیم....... پاشو بریم بیرون..
بعد از اینکه مطمئن شد در ماشین قفله پشت سر تویی که عین چی ذوق کرده بودی به راه افتاد.
+آخجونننن......دریاااااا
_چقد کیوته*زیر لب*
+سونگمینی بیا آب بازی*و مشتت که پر آب بود رو روی سرش باز کردی*
_ا.تت*شوک*.........خودت شروع کردی
بعد ۱۵ مین
روی شن های خیس ساحل نشسته بودید،البته هیچ چیز به اندازه لباس هاتون خیس نبود.! ناسلامتی داشتید آب بازی میکردیدا!
عظمش رو جزم کرد تا حرفش رو بزنه
_ا.ت من...............
#سونگمین
وقتی بهت درخواست میده......
ماشین رو روشن کرد و به سمت لوکیشن خونت مثل دیوونه ها از شدت خوشحالی رانندگی میکرد.
جلوی در خونت ماشین رو پارک کرد و منتظر بود که از در خونه خارج بشی که با شنیدن صدایی آشنا سرش رو به طرفت چرخوند. کنار شیشه صندلی راننده وایساده بودی.
+سلامم سونگمینیییی*لپشو کشیدی که لبخندش کشیده تر شد*
_سلام ا.ت......بیا بشین تو ماشین
+باش
_خب..........کجا بریم؟؟
+امممممم.....نمیدونم بریم......ججو؟؟
_آره بریم
.
.
.
۱ونیم ساعت بعد
به قیافه تویی که غرق در خواب بودی نگاه میکرد. دلش نمیومد بیدارت کنه ولی اگه میخواست بهت درخواست بده باید بیدارت میکرد.
_ا.ت....ا.ت بیدارشو رسیدیم.
+هوممممم...چی رسیدیم؟
_آره رسیدیم....... پاشو بریم بیرون..
بعد از اینکه مطمئن شد در ماشین قفله پشت سر تویی که عین چی ذوق کرده بودی به راه افتاد.
+آخجونننن......دریاااااا
_چقد کیوته*زیر لب*
+سونگمینی بیا آب بازی*و مشتت که پر آب بود رو روی سرش باز کردی*
_ا.تت*شوک*.........خودت شروع کردی
بعد ۱۵ مین
روی شن های خیس ساحل نشسته بودید،البته هیچ چیز به اندازه لباس هاتون خیس نبود.! ناسلامتی داشتید آب بازی میکردیدا!
عظمش رو جزم کرد تا حرفش رو بزنه
_ا.ت من...............
۳.۵k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.