وایکیکی پارت

وایکیکی پارت6
-میرن
آت می‌دئه تو اتاق پیش شوگا
آت: شوگااا
شوگا: ببیبب(ذوق)
-آت میپره بغلش
(نویسنده صحبت می‌کنه اینا فعلا در آغوش هم رو تخت لم دادن🐔)
-دره خونه وا میشه
-آت میپره پایین از تخت
شوگا: چیشد؟ چتتهه
آت: بکهیون اومدد(آروم)
-بکهیون میاد تو اتاق
-آت خودشو درحال گشتن دنبال ی چیزی نشون میده
شوگا: ع اومدی
بکهیون رو به طرف آت: اینجا چیکار می‌کنی
آت: ها؟(خودشو می‌زنه به اون راه)
بکهیون: دنباله چیعی؟؟
آت: کیفم
بکهیون: کیفت اینجا چیکار می‌کنه.؟
آت: صبحی گذاشتمش الان اومدم برش دارم(چشم قرع)
-میاد بیرون
آت: وایییی یجییی چرا خبر ندادی که دارین میاین اکه صدا درو نمیشنیدمم
یجی: بهت پیام دادمم ندییدشش
بکهیون: چی می‌گفت
شوگا: هَ‍؟
بکهیون: چی داش می‌گفت میدونم دنبال کیفش نبود
شوگا: چرا بود
بکهیون: امروز کیفشو داد یجی
شوگا: ای دهنت ب همچی فک می‌کنی(تو دلش)
شوگا: هع داشت می‌گفت بکهیون سیگار می‌کشه
بکهیون: عنتر😐 بش که نگفتی؟؟
شوگا: نه دیوونه ای؟؟
بکهیون: اتتتتت
دیدگاه ها (۰)

وایکیکی پارت7 بکهیون: اتتتت آت: هااا-میاد تو اتاق بکهیون: او...

وایکیکی پارت 8م ات: آتت ااتتم آت: آت پشو چه وقت خوابه آت: ما...

وایکیکی پارت 5 -تعریف می‌کنهیجی: اخیی بچهه چه ذوق مرگ شدیی-ب...

وایکیکی پارت4-تو اتاقیجی : بکهیونن وایی ببین چیششششدبکهیون: ...

رمان j_k

من و ملاقات با BTSpart «1۰»فردا صبح که چشمامو باز کردم دیدم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط