وایکیکی پارت

وایکیکی پارت4
-تو اتاق
یجی : بکهیونن وایی ببین چیششششد
بکهیون: ول کو اونو بیا ادامش
بیو آت
زنگ زدم به شوگا حوصلم سر رفته بود
آت: الوو
شوگا: سلام بیبیی
آت: قوبیی
شوگا: تو خوبی کجاییی چیشد راستی
آت: هیچی تو خونم (با ی لحنی)
شوگا: عه خب مگه بده
ات: دوتا مرغ عشق م، پیشمن
شوگا:باز این بکهیون دوست دخترش و اورده(می‌خنده)
آت: اه مرضض
شوگا: حالا ناراحت نشو من شب قرارع بیام اونجا
آت: عههعععهههععع چراا؟؟؟
شوگا: قرارع بیام پیش داشِت
آت: ایولل
-بکهیون میاد تو اتاق
بکهیون: هوی
-آت نگا به بکهیون(تو چشاش ی "چیه" خواصی موج میزنه)
بکهیون: با کی حرف میزنی
آت: بتوچه😐
بکهیون: درد میتونی بیای بیرون کارامون تموم شد
آت: ای گگگگراااززززززز گمشووو بیزوننن چنددشششششس کثیففففففففففففف
شوگا:
بکهیون: چتهه الکی گفتم😐😐
آت: گمشو برو دارم با تلفن حرف میزنم
شوگا:(خندشو بزور نگه داشته)
-آت بکهیونو هول میده از اتاق بیرون درم می‌بنده
آت: عوف الو
شوگا:(می‌خنده ه)
ات: نخندد گوه میخوره اصلا همچین غلطی کنه
آت: من برم دیگه باید بع کارام برسم
شوگا: اوکی بیب برو
شوگا: خدافس
آت: بایی
-قط
-آت میاد بیرون از اتاق
آت: (خنده ضایع)
بکهیون: درد 😐
یجی: اتتت راستییی
من: چییی
یجی: من امشب میمونم اینجا
من: عهععععههههههههههه(جیغ)
بکهیون: آخ پدسگگ داد نزنن(دمپاییو شوت می‌کنه طرفش)
آت: یسسسسسسسدسنسخنسمسمیم
یجی: ییهههعسسسسسسس
بکهیون: 🗿
بکهیون: امشب غیر یجی یکی دیگه هم میاد
آت: کی(خودشو می‌زنن به اون راه)
بکهیون: شوگا
آت: آها
-آت دسته یجی رو میگیره می‌بره تو اتاق
آت: یجییی(آروم)
یجی: هااا(آروم)
-آت کل حرفا و صحبتاش با شوگا رو برا یجی تعریف میکنه
دیدگاه ها (۰)

وایکیکی پارت 5 -تعریف می‌کنهیجی: اخیی بچهه چه ذوق مرگ شدیی-ب...

وایکیکی پارت6-میرنآت می‌دئه تو اتاق پیش شوگاآت: شوگاااشوگا: ...

سناریو وقتی جلوشون با داداشت دعوات شدهنامجون:(نمیزاره دیگه ...

وایکیکی پارت3شوگا اتو یکم جلو تر از خونه می‌رسونه آت: خدافسش...

پارت دهم | رمان فرزند آتشسه هفته بعد از عروسیِ مخفیانه‌ی جون...

من و ملاقات با BTSpart «۹»من : نه پس دوستتون ندارم که پیشتون...

### فصل دوم | پارت هشتم نویسنده: Ghazal ات دیگه نمی‌فهمید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط