امشب دلم خیلی خیلی هوای گریه داشت با تلنگر قطره های بار

امشب دلم خیلی خیلی هوای گریه داشت . با تلنگر قطره های باران بر
پنجره اتاق دلتنگی هایم ،چتر ایمن تنهایی ام را برسر گرفته و به زیر باران رفتم.
رفتم تا که های های گریه هایم در فریاد آسمان خاموش شود .
رفتم تا که مبادا فریاد بی صدایم به گوش هر نامحرم عشق برسد.
در دل نیمه های شب ، سرشار از ترانه ی غم، خلوت پر از تنهایی ام را زیر
باران گذاشتم و باز گشتم.
و هرگز کسی ندانست که من خیس خیسم از باران اشکهایم.
عاشقانه دوست دارم باران را که چه زیبا هق هق شبانه ام را در بغض آسمان
پنهان ساخت.
عاشقانه دوست دارم باران را که چه زیبا راز اشکهایم را به نجوا فاش نساخت.
عاشقانه دوست دارم باران را...
دیدگاه ها (۲)

گاهی جایی درخودم حس می کنم همه ی دلتنگی ها باید آدم را خفه ک...

سنگ فرش کنار خیابان را کنده استروی جدول نشسته استعرق از سر و...

هـــیچــــــمَـــشــــرووووبــــےتَــــلـــــــخ تَــــــــر...

زِنــــــدگــــــــے هــــــــــیــــــســـــــــبــــــــخـ...

زندگی نامعلوم

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

چند پارتی جونگوون p۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط