درخت با غرور به علف گفت

درخت با غرور به علف گفت:
از لگد مال شدن خسته نشدی؟
علف گفت ؛ تبر که خوردی میفهمی که من از دیگران میخورم ولی تو از خودی.

حکایت ما آدماست که بیشترین ضربه هارو از آشنا میخوریم تا غریبه...
دیدگاه ها (۱)

.همه بلدن تسلیم شنهمه بلدن جا بزننهمه بلدن قانع باشنهمه بلدن...

چه جمع دلنشینِ عاشقی داریم...من و یک استکان چای و خیالِ تو!

هیچ وقت حال نکردم مثل بقیه باشمحتی اگر تاوانش مرگ باشد!

عشق،یه جهانِ بی زوالهدنیایی که من می بینمتنها با تو ایده‌آله...

باد خنکی می‌وزید. خورشید در آسمان می‌تابید. گرمایش را روی بد...

تک پارتی درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط