true love part 34
_ آقای واتسون؟! کاری بام داشتید؟!
& عا آقای کیم . میخواستم مهمونی امشب رو یاد اوری کنم :)
_ اه بله بله من و یونا حتما میایم
& شما باهم ازدواج کردید درسته؟!
_ بله چطور؟
& هی..هیچی .به هر حال شب منتظرتونم.
راوی
ساعت ۵ بعد از ظهر یونا و تهیونگ بعد از اینکه قضیه رو برای همه گفتن ، به سمت خونه راه افتادند.ساهت ۵ و ۴۵ دقیقه بود که رسیدند.
یونا فورا به حمام رفت و تهیونگ هم مشغول انتخاب لباس بود
۳۰ دقیقه بعد...
یونا از حمام بیرون اومد و به اتاقش رفت تا روتین های پوستی رو انجام بده. ماسک صورت رو گذاشت و قطره مرطوب کننده زد ، کرم مرطوب کننده و کرم دور چشم .
موهاشو خشک کرد و دمش رو حالت دار کرد.
یکی از لباسایی که مورد تایید تهیونگ بود رو انتخاب کرد و آرایش همیشگی مهمونی طوریش هم کرد و کفش های نوش رو پوشید و کیف کوچولو و پالتوش رو برداشت و به طبقه پایین رفت
تهیونگ
توی سالن منتظر یونا بودم که صدای کفشش توجهمو جلب کرد..
واقعا زیبا شده بود.
_ هی یکم کمتر خشگل میشدی . میدزدنت یوقت
+ ولی تو ک مراقبمی مگه نه؟
_ بدون شک . بریم دیگه؟ توی ترافیک میمونیم ها!
+ باشه بریم...
بچه ها خیلی ها فکر کردین چون اون رمان رو شروع کردم فیک تهیونگ استپ شدع . نه هردو رو ادامه میدم پس نگران نباشین
& عا آقای کیم . میخواستم مهمونی امشب رو یاد اوری کنم :)
_ اه بله بله من و یونا حتما میایم
& شما باهم ازدواج کردید درسته؟!
_ بله چطور؟
& هی..هیچی .به هر حال شب منتظرتونم.
راوی
ساعت ۵ بعد از ظهر یونا و تهیونگ بعد از اینکه قضیه رو برای همه گفتن ، به سمت خونه راه افتادند.ساهت ۵ و ۴۵ دقیقه بود که رسیدند.
یونا فورا به حمام رفت و تهیونگ هم مشغول انتخاب لباس بود
۳۰ دقیقه بعد...
یونا از حمام بیرون اومد و به اتاقش رفت تا روتین های پوستی رو انجام بده. ماسک صورت رو گذاشت و قطره مرطوب کننده زد ، کرم مرطوب کننده و کرم دور چشم .
موهاشو خشک کرد و دمش رو حالت دار کرد.
یکی از لباسایی که مورد تایید تهیونگ بود رو انتخاب کرد و آرایش همیشگی مهمونی طوریش هم کرد و کفش های نوش رو پوشید و کیف کوچولو و پالتوش رو برداشت و به طبقه پایین رفت
تهیونگ
توی سالن منتظر یونا بودم که صدای کفشش توجهمو جلب کرد..
واقعا زیبا شده بود.
_ هی یکم کمتر خشگل میشدی . میدزدنت یوقت
+ ولی تو ک مراقبمی مگه نه؟
_ بدون شک . بریم دیگه؟ توی ترافیک میمونیم ها!
+ باشه بریم...
بچه ها خیلی ها فکر کردین چون اون رمان رو شروع کردم فیک تهیونگ استپ شدع . نه هردو رو ادامه میدم پس نگران نباشین
۳۹.۲k
۱۴ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.