feik Part
feik Part²
یونگی: دکتر بهم گفت که به شدت مریض شده و باید بستری بشه از دستش اعصبانی بودم چرا بهم نگفت؟ رفتم داخل اتاق که با بدن بیجونش رو تخت مواجه شدم که همون لحظه نامجون زنگ زد
یونگی: بله نامجون
نامجون: بهه چطوری پسر
یونگی: خوبم تو چطوری
نامجون: منم خوبم چیزی شده انگار اعصبانی هستی
یونگی: هوفففف همینکه برگشتم خونه دیدم لیانا تب داره آوردمش بیمارستان حالا باید بستری بشه
نامجون: الان حالش خوبه؟
یونگی: فعلا خوابیده
نامجون: اوکی پس من با اعضا تا چند دقیقه ی دیگه میایم اونجا بای
یونگی: اوکی بای
یونگی: دکتر بهم گفت که به شدت مریض شده و باید بستری بشه از دستش اعصبانی بودم چرا بهم نگفت؟ رفتم داخل اتاق که با بدن بیجونش رو تخت مواجه شدم که همون لحظه نامجون زنگ زد
یونگی: بله نامجون
نامجون: بهه چطوری پسر
یونگی: خوبم تو چطوری
نامجون: منم خوبم چیزی شده انگار اعصبانی هستی
یونگی: هوفففف همینکه برگشتم خونه دیدم لیانا تب داره آوردمش بیمارستان حالا باید بستری بشه
نامجون: الان حالش خوبه؟
یونگی: فعلا خوابیده
نامجون: اوکی پس من با اعضا تا چند دقیقه ی دیگه میایم اونجا بای
یونگی: اوکی بای
- ۳.۰k
- ۲۹ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط