«قلدر مدرسه من!»
«قلدر مدرسه من!»
P30🌚💙 The last part
کوک: اوکی من حق دخالت ندارم
متاسفم به خاطر همه اینا
میراندا: بیا امروز بریم به مامانت بگیم و ازدواج بکنیم بالاخره "لبخند"
کوک: حتما چاگیا"لبخند دندونی"
میراندا: خب صبحونتو بخور مزه نریززز
بیا ادامه فیلمو ببینیم
کوک: پایتم
فیلمو گذاشتن و دیدن
اینبار، میراندا خوابش برد... کوک براید استایل بغلش کرد و گذاشتش رو تخت و خودشم کنارش خوابید
*میراندا: ساعت 05:20 بود کوک و بیدار کردم تا بریم خونه مادرش
" خونه مادرشون"
کوک: خواهرم رزا هست و بردارم فیلیکس
میراندا: خوشبختم
کوک: ایشون مادرم هست و ایشونم بابام
میراندا: سلام خوشبختم از دیدنتون
رزا: معرفی نمیکنی کوک؟
کوک: دوست دخترمه ولی خب.... بجورایی .....
فیلیکس: خواستگاری کردی ازش؟
کوک: هوففف مرسی... اره خب میخواستم همینو بگم
مادر کوک: خب درباره خودت بگو
میراندا: من دنسرم و اوضاع مالیم خوبه
دورگم ایرانی و کره ای
مادرم توی ایران زندگی میکنه
تک فرزندم و اره دیگه همیناس"لبخند"
پدر کوک: دوتاتون اوکی اید با این ازدواج و هردوتون همو دوست دارین؟
کوک و میراندا: بله
پدر کوک: پس مبارکهه(چه چرت شد شت)
"فردا"
میراندا: برای خرید عروسی رفتیم
یه لباس عروس خیلی ساده برداشتم چون اصلا از لباس پف دار خوشم نمیومد و اکسسوری های ساده برداشتم
ارایش زیادیم نکردم کلا ارایشو خودم انجام دادم و یه عطر خنک زدم
کوک یه کت شلوار مشکی برداشت و یه عطر تلخ زد موهاشو مشکی کرده بود و خیلی داف شده بودد
"عروسی"
عاقد: پارک میراندا آیا حاظری دم غم و شادی در سختی و مشکلات پیش هم بمونید؟
میراندا: بله
عاقد: جئون جونگ کوک آیا حاظرید در غم و شادی در سختی و مشکلات در کنار هم تا ابد بمونید؟
کوک:بله
عاقد: من شمارا زنو شوهر اعلام میکنم....
میتونید همو ببوسید
کوک بوسه ای شروع کرد
چند سال بعد....
میراندا: نِلیییی بیا اینجاا انقد ندوو
اه خسته شدم
'صدای در'
نلی: بابایییی
میراندا"دراز کشید" هوفففففف
کوک: سلام پرنسس بابا
نلی: سلام بابایی خسته ای نه؟(لحن بچگونه) بوسش کرد
کوک: الان دیگه نه
ببینم مامانیو چقد اذیت کردی که الان اینجوری شده؟
رفتن بالا سرش که خوابیده بوداز خستگی
چندروز بعد از زبون میراندا:
تهیونگ و هانول باهن ازدواج کردن و صاحب یه پسر شدن....
قصهی ما به سر رسید جیمین و رسپینا به هم نرسیدن
----------------------------------------------------------
و بالاخره فیکی که انتظارشو کشیدین تموم شد گلیلیلیلی
فیک بعدی درباره کی باشه؟
P30🌚💙 The last part
کوک: اوکی من حق دخالت ندارم
متاسفم به خاطر همه اینا
میراندا: بیا امروز بریم به مامانت بگیم و ازدواج بکنیم بالاخره "لبخند"
کوک: حتما چاگیا"لبخند دندونی"
میراندا: خب صبحونتو بخور مزه نریززز
بیا ادامه فیلمو ببینیم
کوک: پایتم
فیلمو گذاشتن و دیدن
اینبار، میراندا خوابش برد... کوک براید استایل بغلش کرد و گذاشتش رو تخت و خودشم کنارش خوابید
*میراندا: ساعت 05:20 بود کوک و بیدار کردم تا بریم خونه مادرش
" خونه مادرشون"
کوک: خواهرم رزا هست و بردارم فیلیکس
میراندا: خوشبختم
کوک: ایشون مادرم هست و ایشونم بابام
میراندا: سلام خوشبختم از دیدنتون
رزا: معرفی نمیکنی کوک؟
کوک: دوست دخترمه ولی خب.... بجورایی .....
فیلیکس: خواستگاری کردی ازش؟
کوک: هوففف مرسی... اره خب میخواستم همینو بگم
مادر کوک: خب درباره خودت بگو
میراندا: من دنسرم و اوضاع مالیم خوبه
دورگم ایرانی و کره ای
مادرم توی ایران زندگی میکنه
تک فرزندم و اره دیگه همیناس"لبخند"
پدر کوک: دوتاتون اوکی اید با این ازدواج و هردوتون همو دوست دارین؟
کوک و میراندا: بله
پدر کوک: پس مبارکهه(چه چرت شد شت)
"فردا"
میراندا: برای خرید عروسی رفتیم
یه لباس عروس خیلی ساده برداشتم چون اصلا از لباس پف دار خوشم نمیومد و اکسسوری های ساده برداشتم
ارایش زیادیم نکردم کلا ارایشو خودم انجام دادم و یه عطر خنک زدم
کوک یه کت شلوار مشکی برداشت و یه عطر تلخ زد موهاشو مشکی کرده بود و خیلی داف شده بودد
"عروسی"
عاقد: پارک میراندا آیا حاظری دم غم و شادی در سختی و مشکلات پیش هم بمونید؟
میراندا: بله
عاقد: جئون جونگ کوک آیا حاظرید در غم و شادی در سختی و مشکلات در کنار هم تا ابد بمونید؟
کوک:بله
عاقد: من شمارا زنو شوهر اعلام میکنم....
میتونید همو ببوسید
کوک بوسه ای شروع کرد
چند سال بعد....
میراندا: نِلیییی بیا اینجاا انقد ندوو
اه خسته شدم
'صدای در'
نلی: بابایییی
میراندا"دراز کشید" هوفففففف
کوک: سلام پرنسس بابا
نلی: سلام بابایی خسته ای نه؟(لحن بچگونه) بوسش کرد
کوک: الان دیگه نه
ببینم مامانیو چقد اذیت کردی که الان اینجوری شده؟
رفتن بالا سرش که خوابیده بوداز خستگی
چندروز بعد از زبون میراندا:
تهیونگ و هانول باهن ازدواج کردن و صاحب یه پسر شدن....
قصهی ما به سر رسید جیمین و رسپینا به هم نرسیدن
----------------------------------------------------------
و بالاخره فیکی که انتظارشو کشیدین تموم شد گلیلیلیلی
فیک بعدی درباره کی باشه؟
۹.۴k
۲۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.