«قلدر مدرسه من!»
«قلدر مدرسه من!»
P28🌚💙
کوک: اقا یه سوجو دیگه هم بیارین(مست سگی)
میراندا: بسه دیگه چقد میخوای بخوری(میراندا از سوجو و الکل و اینا خوشش نمیاد مثلا)
کوک: عوم.....تو چه خوشگلی ~سکسکه~ ولی حیف دوست دختر دارم
میراندا: ای بابا حیف شد دوست دخترت چه شکلیه؟
کوک: کپی توعه ~سکسکه~
میراندا: عووو ..... آقای جذاب بیا ببرمت اینشکلی میخوای بری خونه؟
کوک: نه ~سکسکه~ دوست دخترم ناراحت میشه
میراندا: نترس بیا بریم
کوک:~سکسکه~ واقعا؟
میراندا: آره بیا بریم
*میراندا:
دستشو گذاشت دور گردنم
اخ لامصب چقد سنگینهه
گذاشتمش تو ماشینم و به سمت خونم حرکت کردم
تو راه همش هزیون میگفت
کوک: میخوای بدونی دوست دخترم اسمش چیه؟
میراندا: چیه
کوک: یه اسم خیلی قشنگ داره
میراندا: اسمش چیه؟
کوک: اسمش میرانداس
میراندا: واوو هم اسم منه(خنده)
کوک: هوم تو هم خیلی شبیهشی~سکسکه~ اگه دوست دختر نداشتم با تو قرار میذاشتم
میراندا: خببب رسیدیم " در ماشفینو باز کرد و کوک دستشو گذاشت دور گردنش"
بردمش خونه و گذاشتمش روی تخت
اخیششش یه بار از رو دوشم برداشته شد
از بس خسته بودم بغل کوک خوابم برد
"صبح"
*میراندا: ساعت ده بیدار شدم که دیدم کوک بغلم نیس و یه بوی خوب از اشپزخونه میاد
رفتم پایین
میراندا: اومممم چه بوی خوبه میاد
کوک چه کردهه
اخجون شیرموزز
کوک: اون مال منه
میراندا: نخیر
کوک: شیر کاکائو مال توعه
میراندا: قبوله
P28🌚💙
کوک: اقا یه سوجو دیگه هم بیارین(مست سگی)
میراندا: بسه دیگه چقد میخوای بخوری(میراندا از سوجو و الکل و اینا خوشش نمیاد مثلا)
کوک: عوم.....تو چه خوشگلی ~سکسکه~ ولی حیف دوست دختر دارم
میراندا: ای بابا حیف شد دوست دخترت چه شکلیه؟
کوک: کپی توعه ~سکسکه~
میراندا: عووو ..... آقای جذاب بیا ببرمت اینشکلی میخوای بری خونه؟
کوک: نه ~سکسکه~ دوست دخترم ناراحت میشه
میراندا: نترس بیا بریم
کوک:~سکسکه~ واقعا؟
میراندا: آره بیا بریم
*میراندا:
دستشو گذاشت دور گردنم
اخ لامصب چقد سنگینهه
گذاشتمش تو ماشینم و به سمت خونم حرکت کردم
تو راه همش هزیون میگفت
کوک: میخوای بدونی دوست دخترم اسمش چیه؟
میراندا: چیه
کوک: یه اسم خیلی قشنگ داره
میراندا: اسمش چیه؟
کوک: اسمش میرانداس
میراندا: واوو هم اسم منه(خنده)
کوک: هوم تو هم خیلی شبیهشی~سکسکه~ اگه دوست دختر نداشتم با تو قرار میذاشتم
میراندا: خببب رسیدیم " در ماشفینو باز کرد و کوک دستشو گذاشت دور گردنش"
بردمش خونه و گذاشتمش روی تخت
اخیششش یه بار از رو دوشم برداشته شد
از بس خسته بودم بغل کوک خوابم برد
"صبح"
*میراندا: ساعت ده بیدار شدم که دیدم کوک بغلم نیس و یه بوی خوب از اشپزخونه میاد
رفتم پایین
میراندا: اومممم چه بوی خوبه میاد
کوک چه کردهه
اخجون شیرموزز
کوک: اون مال منه
میراندا: نخیر
کوک: شیر کاکائو مال توعه
میراندا: قبوله
۹.۹k
۲۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.