عشق اجباری
#عشق_اجباری
PT.8
ا.ت:تروخدا دیگه طاقت ندارم
هیونجین:نترس خنده کاری نمی کنم
ا.ت:اشکم از گوشه چشم اومد پاین
هیونجین:اشکش پاک کردم بیا بریم پایبن یه چیزی بخوریم
ا.ت:من گشنم نیست تو برو
هیونجین:گفتم باهم پاشو دستش گرفتم بردمش پاین بشین الان یه چیز خوشمزه میارم رفتم تست نون تست نوتلا توت فرنگی شاتوت مز درست کردم بردم واسش یه لیوان شیر ریختم بیا بخوریم خیلی خوشمزست
ا.ت:مرسی میخای قهوه درست کنم خوب این کار بلدم
هیونجین.:اره درست کن
ا.ت:رفتم تو آشپز خونه دنبال قرصاش میگشتم پیدا کردم از توش قرص خواب برداشتم قهوه ریختم تا اومدم قرص پودر کنم اومد سراغم
هیونجین:داشتی چه غلطی میکردی ها
ا.ت:م...من..من
هیونجین:دستش گرفتم زدم تو صورتش تو خوبی بهت نیومده نه هولش دادم افتاد رو زمین لگد میزدم به پهلوش میخاستی منو خواب کنی اره
ا.ت:اییی هق هق غلط کردم هق تروخدا نزن هق اییی هق ببخشید هق هق خواهش میکنم هق هق ولم کن هق اییی
هیونجین:موهاش گرفتم کشیدمش یالا پاشو واست دارم تا صبح که جوون دادی میفهمی
ا.ت:نه نه هقق کمکککک ترخدا نههه هق هق کمک هق هق
هیونجین:بردمش تو اوتاق دست بند برداشتم دستاش بستم رفتم در کمد باز کردم چشم بند برداشتم شم برداشتم رفتم سمتش چشماش بستم شم روشن کردم لباساش پاره کردم شلاغم برداشتم محکم میزدم بحش
ا.ت:جیق میکشیدم هق هق اههههه ببخشید هق هق طروخدااااا کمکککک هق هق
هیونجین:شم برداشتم ریختم روش بسوز تا بفحمی نباید این کار کنی
ا.ت:ایییییییی جیققققققق اهههه نههههه اشقال کسافتتتتت هق هق ایییی
هیونجین:.....
پایان پارت هشتم 🍑
PT.8
ا.ت:تروخدا دیگه طاقت ندارم
هیونجین:نترس خنده کاری نمی کنم
ا.ت:اشکم از گوشه چشم اومد پاین
هیونجین:اشکش پاک کردم بیا بریم پایبن یه چیزی بخوریم
ا.ت:من گشنم نیست تو برو
هیونجین:گفتم باهم پاشو دستش گرفتم بردمش پاین بشین الان یه چیز خوشمزه میارم رفتم تست نون تست نوتلا توت فرنگی شاتوت مز درست کردم بردم واسش یه لیوان شیر ریختم بیا بخوریم خیلی خوشمزست
ا.ت:مرسی میخای قهوه درست کنم خوب این کار بلدم
هیونجین.:اره درست کن
ا.ت:رفتم تو آشپز خونه دنبال قرصاش میگشتم پیدا کردم از توش قرص خواب برداشتم قهوه ریختم تا اومدم قرص پودر کنم اومد سراغم
هیونجین:داشتی چه غلطی میکردی ها
ا.ت:م...من..من
هیونجین:دستش گرفتم زدم تو صورتش تو خوبی بهت نیومده نه هولش دادم افتاد رو زمین لگد میزدم به پهلوش میخاستی منو خواب کنی اره
ا.ت:اییی هق هق غلط کردم هق تروخدا نزن هق اییی هق ببخشید هق هق خواهش میکنم هق هق ولم کن هق اییی
هیونجین:موهاش گرفتم کشیدمش یالا پاشو واست دارم تا صبح که جوون دادی میفهمی
ا.ت:نه نه هقق کمکککک ترخدا نههه هق هق کمک هق هق
هیونجین:بردمش تو اوتاق دست بند برداشتم دستاش بستم رفتم در کمد باز کردم چشم بند برداشتم شم برداشتم رفتم سمتش چشماش بستم شم روشن کردم لباساش پاره کردم شلاغم برداشتم محکم میزدم بحش
ا.ت:جیق میکشیدم هق هق اههههه ببخشید هق هق طروخدااااا کمکککک هق هق
هیونجین:شم برداشتم ریختم روش بسوز تا بفحمی نباید این کار کنی
ا.ت:ایییییییی جیققققققق اهههه نههههه اشقال کسافتتتتت هق هق ایییی
هیونجین:.....
پایان پارت هشتم 🍑
۵.۳k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.