عشق اجباری
#عشق_اجباری
PT.7
هیونجین:اسن چرا باید بترسی تو مال منی مننم میتونم حرکاری باهات بکنم پس توهم خفه شو تا بد تر از این بلا سرت نیوردم
ا.ت:ساک موندم گریه میکردم دوباره نشست روم گردن مو گاز میگرفت جیق های کوچک میزدم دستش رفت روی پو.سیم باهاش باز میکرد اروم ناله میکردم
هیونجین:آنقدر از ناله کردنت خوشم میاد بیشتر تحریکم میکنه ادامه بده
ا.ت:اومدم سمتم دوباره واردم کرد جیق کشیدم اههه اهههه اههه بسته اههه دردمه اهههه دیکت خیلی اه بزرگه اهههع اههه اهههه بسته
هیونجین:بعد چند مین ازش کشیدم بیرون اه خوب بود خیلی زیاد اروم تنش شستم وقتی اب گرفتم رو گردنش رفتم نزدیک گازش گرفتم
ا.ت:ایییی
هیونجین؛خندیدم ا.ت تو چرا عاشق من نمی شی
ا.ت:با این کارات من عاشقت بشم داری باهام این کارار میکنی الآنم میخای عاشقت باشم
هیونجین:مشکلی نیست بزرو عاشق خودم میکنمت
ا.ت:عشق اجباری پایان خوبی نداره میدونی که
هیونجین:از نظر من داره
ا.ت:باشه حوله دور خودم پیچیدم رفتم بیرون از توی کمد لباس برداشتم پوشیدم اروم دراز کشیدم رو تخت اومد بیرون با کصریشو پوشید بقلم دراز کشیدم تنم لمس میکرد هی میخواستم از زیر دستش برم محکم کمرم گرفت نمی زاشت برم
هیونجین:کجا میخای بری ها رفتم روش خیمه زدم......
پایان پارت.هفتم🍎
PT.7
هیونجین:اسن چرا باید بترسی تو مال منی مننم میتونم حرکاری باهات بکنم پس توهم خفه شو تا بد تر از این بلا سرت نیوردم
ا.ت:ساک موندم گریه میکردم دوباره نشست روم گردن مو گاز میگرفت جیق های کوچک میزدم دستش رفت روی پو.سیم باهاش باز میکرد اروم ناله میکردم
هیونجین:آنقدر از ناله کردنت خوشم میاد بیشتر تحریکم میکنه ادامه بده
ا.ت:اومدم سمتم دوباره واردم کرد جیق کشیدم اههه اهههه اههه بسته اههه دردمه اهههه دیکت خیلی اه بزرگه اهههع اههه اهههه بسته
هیونجین:بعد چند مین ازش کشیدم بیرون اه خوب بود خیلی زیاد اروم تنش شستم وقتی اب گرفتم رو گردنش رفتم نزدیک گازش گرفتم
ا.ت:ایییی
هیونجین؛خندیدم ا.ت تو چرا عاشق من نمی شی
ا.ت:با این کارات من عاشقت بشم داری باهام این کارار میکنی الآنم میخای عاشقت باشم
هیونجین:مشکلی نیست بزرو عاشق خودم میکنمت
ا.ت:عشق اجباری پایان خوبی نداره میدونی که
هیونجین:از نظر من داره
ا.ت:باشه حوله دور خودم پیچیدم رفتم بیرون از توی کمد لباس برداشتم پوشیدم اروم دراز کشیدم رو تخت اومد بیرون با کصریشو پوشید بقلم دراز کشیدم تنم لمس میکرد هی میخواستم از زیر دستش برم محکم کمرم گرفت نمی زاشت برم
هیونجین:کجا میخای بری ها رفتم روش خیمه زدم......
پایان پارت.هفتم🍎
۶.۲k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.