همیشگیم
#همیشگیم🫶🏻🩵🩷
#پارت.4
رجب:خوب گرم گرفتینا
لیزگه:ارهه باهاشون صمیمی شدم
رجب:یکیشونو برام جور کننن
لیزگه:یعنی چی😐
رجب:میگم یکیشونو جور کنننن
لیزگه:وا خب از کدوم خوشت میاد
رجب:میخوای یازگی رو جور کن
لیزگه:ببین اذیتش نمیکنیا
رجب:باشه باشه تو جورش کن
لیزگه:اوکی
(لیزگه رفت پیششون)
لیزگه:امم چیزه یازگی یه لحظه میای کاره ت دارم
یازگی:اوم باشه
(رفتن تو کلاس که هیچکس نبود)
یازگی:جانم بگو
لیزگه:نمیدونم چجوری بهت بگم
یازگی:بگو دیگه
لیزگه:رجب از تو خوشش میاد قبول کننن خیلی گناه داره🫠
(رجب از پشت در داشت میشینید)
رجب:اینم طرز گفتنه اخه🤦♂(آروم داشت با خودش حرف میزد)
(اونور اومد)
اونور:داداش اینجا چیکار میکنی
رجب:هی...هیچی
اونور:میای بریم کافه
رجب:بریم
(رفتن کافه)
لیزگه:خب نظرت چیهه؟
یازگی:...
#پارت.4
رجب:خوب گرم گرفتینا
لیزگه:ارهه باهاشون صمیمی شدم
رجب:یکیشونو برام جور کننن
لیزگه:یعنی چی😐
رجب:میگم یکیشونو جور کنننن
لیزگه:وا خب از کدوم خوشت میاد
رجب:میخوای یازگی رو جور کن
لیزگه:ببین اذیتش نمیکنیا
رجب:باشه باشه تو جورش کن
لیزگه:اوکی
(لیزگه رفت پیششون)
لیزگه:امم چیزه یازگی یه لحظه میای کاره ت دارم
یازگی:اوم باشه
(رفتن تو کلاس که هیچکس نبود)
یازگی:جانم بگو
لیزگه:نمیدونم چجوری بهت بگم
یازگی:بگو دیگه
لیزگه:رجب از تو خوشش میاد قبول کننن خیلی گناه داره🫠
(رجب از پشت در داشت میشینید)
رجب:اینم طرز گفتنه اخه🤦♂(آروم داشت با خودش حرف میزد)
(اونور اومد)
اونور:داداش اینجا چیکار میکنی
رجب:هی...هیچی
اونور:میای بریم کافه
رجب:بریم
(رفتن کافه)
لیزگه:خب نظرت چیهه؟
یازگی:...
- ۲.۰k
- ۲۴ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط