🍷پارت114🍷
🍷پارت114🍷
"میسو"
وقتی دیدم کیمچی هم داره میخوره و همچنان ریلکسه ، خیالم یکم راحت شد اصلا نمیفهمیدم دارم چی میخورم
+کیمچی دوست داری
_اره...نه...نمیدونم
پوکر نگاش کردم
+ولی انگار داری
_هرچی
اینکه نمیتونه به غذا نه بگه و عاشقشه یه چیز کاملا مشخصه...
کلشو خورد واااو برگام حسابی اشتها داره خوب جناب چونگ کوک تا کمتر از یکساعت دیگه گودنایت ، نفسراحت کشیدم
خدایا ممنون امشب به خوبی تموم شد
بلند شد رفت بیشعور یه تشکرم بلد نیست
ایششش
ظرفارو جمع کردم چشمم به کابینت خورد
اول فکر کردم ظرفا اونجاست اما خوب چیز جالب تری گیرم اومد
اونم الکل و مشروب
امشب که خوابید همرو جمع میکنم و میزارم یه جایی که پیداش نکنه
نباید اینارو بخوره
......
کوک رفت بخوابه بیچاره خودش تعجب کرده بود که چرا خوابش میومد
اولین کاری که کردم همه اون الکلا و مشروبارو جمع کردم و بردم تو اتاق زیر شیروونی
که پیدا کردنش سخت نبود
بخاطره خودته کوک من دکترتم اما اون سیگارم میکشه
نمیدونم این حرف احمقانه ای که میگه سیگار ادمو اروم میکنه از کجا اومده
اگه ادمو اروم میکرد الان وصع کوک این نبود
اما سیگاراش کجان؟ شرط نیبندم تو اتاقشه خوابش که سنگینه پس کارم راحته اروم رفتم تو اتاقش رو تخت ولو شده بود و دهنش باز بود انگار ده ساله نخوابیده
رفتم سمت میزی که کنار تختش بود درشو باز کردم یه لبخند ریز زدم
پیداشون کردم جقدر زیاد بودن همرو ارودم بیرون و گذاشتم کنار میز که ببرموشون
لعنت به سازندتون
با صدای عجیب و بلندی که کوک از خودش دراورد ترسیدم و بهش نگاه کردم
خندم گرفته بود واقعا که بانیه یه بانیه عوضی تو خوابم دست از سرم بر نمیداره بلند شدم و به تاج تخت چند تا ضربه اروم زدم بعد چند لحظه خروپفش قطع شد
اروم خنویدمو به صورتش نگاه کردم
تو خوابم جذابه
یهو برگشت دسشتو انداخت دور کمرم نکنه بیداره دقیق بهش نگاه کردم رو پلکش فوت کردم اما تکونی نخورد
خوابه خوابه
من نشسته بودم رو تخت و اون دستش دور کمرم بود
به موژه هاش نگاه کردم
چرا تو خوابم ولم نمیکنه؟
انگشتمو تروم گذاشتم رو زخم صورتش باهات چیکار کردن کوک
موهاشو از رو صورتش زدم کنار از کیوت یهو جذاب شد یه مدل مو انقدر تغییر میده ادمو؟
واو
انگشتمو رو دماغش گذاشتم و لبخند زدم
+دماغ کوفته ای
انگشتمو رو لبش گذاشتم و لبای کوچولو و جذابش
+کاپ کیک
......
دست به سینه رو کاناپه نشسته بودمو به کوک پریشون نگاه میکردم
_الکلامو کجا گذاشتی
پوکر نگاش میکردم
+یجا که نتونی پیدا کنی
_چرااا
+چون من دکترم و اینجوری صلاح میدونم
اومد جلوم وایساد
_سیگارام چی
تیز زل زدم تو چشماش
_فرقی با الکل نداره
+اخ میسوووو اونا ارومم میکنن
چشمامو از حرص بستم...
حیح خمااری😉😂😚😚💖💖
"میسو"
وقتی دیدم کیمچی هم داره میخوره و همچنان ریلکسه ، خیالم یکم راحت شد اصلا نمیفهمیدم دارم چی میخورم
+کیمچی دوست داری
_اره...نه...نمیدونم
پوکر نگاش کردم
+ولی انگار داری
_هرچی
اینکه نمیتونه به غذا نه بگه و عاشقشه یه چیز کاملا مشخصه...
کلشو خورد واااو برگام حسابی اشتها داره خوب جناب چونگ کوک تا کمتر از یکساعت دیگه گودنایت ، نفسراحت کشیدم
خدایا ممنون امشب به خوبی تموم شد
بلند شد رفت بیشعور یه تشکرم بلد نیست
ایششش
ظرفارو جمع کردم چشمم به کابینت خورد
اول فکر کردم ظرفا اونجاست اما خوب چیز جالب تری گیرم اومد
اونم الکل و مشروب
امشب که خوابید همرو جمع میکنم و میزارم یه جایی که پیداش نکنه
نباید اینارو بخوره
......
کوک رفت بخوابه بیچاره خودش تعجب کرده بود که چرا خوابش میومد
اولین کاری که کردم همه اون الکلا و مشروبارو جمع کردم و بردم تو اتاق زیر شیروونی
که پیدا کردنش سخت نبود
بخاطره خودته کوک من دکترتم اما اون سیگارم میکشه
نمیدونم این حرف احمقانه ای که میگه سیگار ادمو اروم میکنه از کجا اومده
اگه ادمو اروم میکرد الان وصع کوک این نبود
اما سیگاراش کجان؟ شرط نیبندم تو اتاقشه خوابش که سنگینه پس کارم راحته اروم رفتم تو اتاقش رو تخت ولو شده بود و دهنش باز بود انگار ده ساله نخوابیده
رفتم سمت میزی که کنار تختش بود درشو باز کردم یه لبخند ریز زدم
پیداشون کردم جقدر زیاد بودن همرو ارودم بیرون و گذاشتم کنار میز که ببرموشون
لعنت به سازندتون
با صدای عجیب و بلندی که کوک از خودش دراورد ترسیدم و بهش نگاه کردم
خندم گرفته بود واقعا که بانیه یه بانیه عوضی تو خوابم دست از سرم بر نمیداره بلند شدم و به تاج تخت چند تا ضربه اروم زدم بعد چند لحظه خروپفش قطع شد
اروم خنویدمو به صورتش نگاه کردم
تو خوابم جذابه
یهو برگشت دسشتو انداخت دور کمرم نکنه بیداره دقیق بهش نگاه کردم رو پلکش فوت کردم اما تکونی نخورد
خوابه خوابه
من نشسته بودم رو تخت و اون دستش دور کمرم بود
به موژه هاش نگاه کردم
چرا تو خوابم ولم نمیکنه؟
انگشتمو تروم گذاشتم رو زخم صورتش باهات چیکار کردن کوک
موهاشو از رو صورتش زدم کنار از کیوت یهو جذاب شد یه مدل مو انقدر تغییر میده ادمو؟
واو
انگشتمو رو دماغش گذاشتم و لبخند زدم
+دماغ کوفته ای
انگشتمو رو لبش گذاشتم و لبای کوچولو و جذابش
+کاپ کیک
......
دست به سینه رو کاناپه نشسته بودمو به کوک پریشون نگاه میکردم
_الکلامو کجا گذاشتی
پوکر نگاش میکردم
+یجا که نتونی پیدا کنی
_چرااا
+چون من دکترم و اینجوری صلاح میدونم
اومد جلوم وایساد
_سیگارام چی
تیز زل زدم تو چشماش
_فرقی با الکل نداره
+اخ میسوووو اونا ارومم میکنن
چشمامو از حرص بستم...
حیح خمااری😉😂😚😚💖💖
۹۳.۴k
۲۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.