𝓟𝓪𝓻𝓽 11 ☕🪶
𝓟𝓪𝓻𝓽 11 ☕🪶
تهیونگ ویو
گوکان : .... نمیشه فقط اول اسمشو بگم؟
جینک : قبوله
تهیونگ : باشه
گوکان : ا اول اسمش ا داره
شاید یکی دیگه رو میگه چون امکان نداره اون شخص ا/ت باشه نه نمیشه
تهیونگ : درست بگو کیه
جینک : نمیشه باید یه سوال بپرسی بعدم الان گوکان باید یه پیک دیگه هم بخوره
گوکان : باشه
لیوانو پر کردیم و دادیم بهش اونم خورد
.................
بهشون نگاه کردم همشون مست کرده بودن
ا/ت : ببینید روی دیوارا عدد هست چی نوشته؟ ( با حالت مستی )
جینک خندید
جینک : نمیدونم چی نوشته
بهشون خندیدم دیوونه شدن
گوکان : ببینم تهیونگ... تو چند.. سالته
تهیونگ : به سن من چیکار داری؟
گوکان : میخوام بدونم به تو چه ( با حالت مستی )
تهیونگ : بلند شید بریم خونه دیگه
ا/ت : برو نمیخوام
جینک : تو برو ما خودمون میایم
تهیونگ : آره حتما خودتون بیاید با این وضع بلند شید
ا/ت : من نمیام
جینک : منم همینطور
به گوکان نگاه کردم خواب بود حالا من با این 3 تا چیکار کنم گارسونو صدا کردم
گارسون : بله آقا
تهیونگ : میشه بهم کمک کنی؟
گارسون : البته چه کمکی؟
تهیونگ : این 2 تا آقا رو میارید دم ماشین؟
گارسون : البته
دست ا/تو گرفتم و بلندش کردم تقلا میکرد
ا/ت : من نمیام ولم کن.. خب تو برو من نمیخوام بیام
تهیونگ : خیلی دیر شده الان حتما عمو جاستین فهمیده نیستید بدو
دستشو کشید
ا/ت : نمیام
چرا انقدر لجبازه از بچگی همین طوری بود خب انگاری چاره ای برام نمونده رفتم جلو و کولش کردم با مشت به پشتم میرد
ا/ت : ولم کن معلوم هست اصلا تو کی هستی؟ تو کس هستی کمککک( با داد )
تهیونگ : ساکت باش ا/ت داد نزن
ا/ت : ولم کن کمککک( با داد )
تهیونگ : اگه میخوای به بابات نگم اومدی بار آروم بگیر
ا/ت :.....
دیگه هیچی نگفت رفتم سمت ماشین درشو باز کردم ا/تو اوردم پایین بهم خیره شده بود
ا/ت : تو کی هستی؟
بهش خندیدم
تهیونگ : من خب میشه گفت دوستتم
ا/ت : دروغ گو
تهیونگ : من دروغ نمیگم
ا/ت : دروغ میگییی
تهیونگ : باشه من دروغ میگم برو بشین
ا/ت : نمیخوام
تهیونگ : به بابات بگم؟
بهم نگاه کرد بعد کلافه رفت داخل ماشین و نشست به گارسون نگاه کردم اون دوتا رو اورده بود
جینک : من گفتم نمیام چرا زورم میکنی
گارسون : آقا بیاید باید ببرمتون
رفتم جینکو ازش گرفتم
تهیونگ : بی زحمت بیارش کنار ماشین ( گوکانو میگه )
گارسون : چشم
جینکو بردم سمت ماشین در جلو رو باز کردم و نشوندمش داخل گوکان رو هم کنار ا/ت نشوندم از گارسون تشکر کردم و باهاش حساب کردم سوار ماشین شدم و راه افتادم
......
وسط راه بودیم از آیینه به پشت نگاه کردم ا/ت خواب بود گوکانم سرشو گزاشته بود رو شونه ا/ت و خواب بود اگه من اون پشت بودم اه لعنتی
.................
تهیونگ ویو
گوکان : .... نمیشه فقط اول اسمشو بگم؟
جینک : قبوله
تهیونگ : باشه
گوکان : ا اول اسمش ا داره
شاید یکی دیگه رو میگه چون امکان نداره اون شخص ا/ت باشه نه نمیشه
تهیونگ : درست بگو کیه
جینک : نمیشه باید یه سوال بپرسی بعدم الان گوکان باید یه پیک دیگه هم بخوره
گوکان : باشه
لیوانو پر کردیم و دادیم بهش اونم خورد
.................
بهشون نگاه کردم همشون مست کرده بودن
ا/ت : ببینید روی دیوارا عدد هست چی نوشته؟ ( با حالت مستی )
جینک خندید
جینک : نمیدونم چی نوشته
بهشون خندیدم دیوونه شدن
گوکان : ببینم تهیونگ... تو چند.. سالته
تهیونگ : به سن من چیکار داری؟
گوکان : میخوام بدونم به تو چه ( با حالت مستی )
تهیونگ : بلند شید بریم خونه دیگه
ا/ت : برو نمیخوام
جینک : تو برو ما خودمون میایم
تهیونگ : آره حتما خودتون بیاید با این وضع بلند شید
ا/ت : من نمیام
جینک : منم همینطور
به گوکان نگاه کردم خواب بود حالا من با این 3 تا چیکار کنم گارسونو صدا کردم
گارسون : بله آقا
تهیونگ : میشه بهم کمک کنی؟
گارسون : البته چه کمکی؟
تهیونگ : این 2 تا آقا رو میارید دم ماشین؟
گارسون : البته
دست ا/تو گرفتم و بلندش کردم تقلا میکرد
ا/ت : من نمیام ولم کن.. خب تو برو من نمیخوام بیام
تهیونگ : خیلی دیر شده الان حتما عمو جاستین فهمیده نیستید بدو
دستشو کشید
ا/ت : نمیام
چرا انقدر لجبازه از بچگی همین طوری بود خب انگاری چاره ای برام نمونده رفتم جلو و کولش کردم با مشت به پشتم میرد
ا/ت : ولم کن معلوم هست اصلا تو کی هستی؟ تو کس هستی کمککک( با داد )
تهیونگ : ساکت باش ا/ت داد نزن
ا/ت : ولم کن کمککک( با داد )
تهیونگ : اگه میخوای به بابات نگم اومدی بار آروم بگیر
ا/ت :.....
دیگه هیچی نگفت رفتم سمت ماشین درشو باز کردم ا/تو اوردم پایین بهم خیره شده بود
ا/ت : تو کی هستی؟
بهش خندیدم
تهیونگ : من خب میشه گفت دوستتم
ا/ت : دروغ گو
تهیونگ : من دروغ نمیگم
ا/ت : دروغ میگییی
تهیونگ : باشه من دروغ میگم برو بشین
ا/ت : نمیخوام
تهیونگ : به بابات بگم؟
بهم نگاه کرد بعد کلافه رفت داخل ماشین و نشست به گارسون نگاه کردم اون دوتا رو اورده بود
جینک : من گفتم نمیام چرا زورم میکنی
گارسون : آقا بیاید باید ببرمتون
رفتم جینکو ازش گرفتم
تهیونگ : بی زحمت بیارش کنار ماشین ( گوکانو میگه )
گارسون : چشم
جینکو بردم سمت ماشین در جلو رو باز کردم و نشوندمش داخل گوکان رو هم کنار ا/ت نشوندم از گارسون تشکر کردم و باهاش حساب کردم سوار ماشین شدم و راه افتادم
......
وسط راه بودیم از آیینه به پشت نگاه کردم ا/ت خواب بود گوکانم سرشو گزاشته بود رو شونه ا/ت و خواب بود اگه من اون پشت بودم اه لعنتی
.................
۲۵۵.۲k
۰۷ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.