KILLER LOVER
KILLER LOVER
PT ONE
BY:SAMIN
COPLE:TAEHKOOK-YOONMIN
_زمان حال،سال2024_
جونگکوک-
از اون اپارتمان ک معمارش اون رو با طلایی و سفید ست کرده بود،خارج شدم و سمت سوپرمارکت که رو به روی اپارتمانم بود رفتم...
-سلام اجوشی
اون یه پیرمرد با موهای سفید و پوست تغریبا چروکیده اما خوش چهره بود. با لب های چروکیدش لب زد...
-سلام پسرم...بازم همیشگی؟
ریز خندیدم و سری به نشونه ی مثبت تکون دادم و سمت ساندویچ سرد رفتم و از بین تعم های مختلف،تعم قارچ و مرغ رو برداشتم و سمت یخچال رفتم و یه اسپرایت برداشتم. سمت پیرمرد رفتم و حساب کردم. بعد از خرید خوراک همیشگیم،سوار تاکسی شدم و به سمت محل کارم رفتم...یعنی بیمارستان!
اولین روز کاریم بود و خیلی استرس داشتم.قبلش هم اینجا اومده بودم برای کارای ثبت نام.به سمت اتاق حراست رفتم تا رئیس بیمارستان رو ببینم و درباره اتاقم یا بخشی که باید کار کنم،یه گفت و گویی داشته باشم.دلم خواست بیمارستانو ببینم پس به سمت بخش عمل بینی رفتم تا یکم با فضای اونجا اشنا شم.هرچی باشه منم مدرک فوق لیسانس جراح بینی رو دارم پس برم تا با اطرافم اشنا شم.
به اطراف نگاه میکردم...برخی از درد گریان بودن...عده ای استرس عمل داشتن...کسانی هم بودن ک برای عوض کردن چسب بینی یا گرفتن گچ یا فیطیله به اینجا اومدن.سرم مشغول اطراف بود که...
PT ONE
BY:SAMIN
COPLE:TAEHKOOK-YOONMIN
_زمان حال،سال2024_
جونگکوک-
از اون اپارتمان ک معمارش اون رو با طلایی و سفید ست کرده بود،خارج شدم و سمت سوپرمارکت که رو به روی اپارتمانم بود رفتم...
-سلام اجوشی
اون یه پیرمرد با موهای سفید و پوست تغریبا چروکیده اما خوش چهره بود. با لب های چروکیدش لب زد...
-سلام پسرم...بازم همیشگی؟
ریز خندیدم و سری به نشونه ی مثبت تکون دادم و سمت ساندویچ سرد رفتم و از بین تعم های مختلف،تعم قارچ و مرغ رو برداشتم و سمت یخچال رفتم و یه اسپرایت برداشتم. سمت پیرمرد رفتم و حساب کردم. بعد از خرید خوراک همیشگیم،سوار تاکسی شدم و به سمت محل کارم رفتم...یعنی بیمارستان!
اولین روز کاریم بود و خیلی استرس داشتم.قبلش هم اینجا اومده بودم برای کارای ثبت نام.به سمت اتاق حراست رفتم تا رئیس بیمارستان رو ببینم و درباره اتاقم یا بخشی که باید کار کنم،یه گفت و گویی داشته باشم.دلم خواست بیمارستانو ببینم پس به سمت بخش عمل بینی رفتم تا یکم با فضای اونجا اشنا شم.هرچی باشه منم مدرک فوق لیسانس جراح بینی رو دارم پس برم تا با اطرافم اشنا شم.
به اطراف نگاه میکردم...برخی از درد گریان بودن...عده ای استرس عمل داشتن...کسانی هم بودن ک برای عوض کردن چسب بینی یا گرفتن گچ یا فیطیله به اینجا اومدن.سرم مشغول اطراف بود که...
۲.۰k
۰۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.