پارت چهلو پنج

پارت چهلو پنج

اونکیس اومد و رفتم سوار شدم

سلام خوبی

اونیکس:سلام نفسم ت خوب باش کافیه خب بریم؟

آره مسیر خونه لنا رو که بلدی؟

اونیکس:آرع اوندفعه مسیر یادم مونده فقط این کوچشون اینا رو بم بگو

باش

زنگ زدم به لنا که بیاد پایین

لنا اومد و سوار شد

لنا:سلام

سلام نفسم

اونیکس:سلام

رفتیم و رسیدیم مرکز واسه خرید

کلی خرید کردم و همینطور لناو اونیکس و قرار شد یکم بیرون بگردیم

اونیکس:خب کجا بریم؟

نمدونم لنا ت نظری داری؟

لنا:ن هرجا بریم من اوکیم

من که میگم همین ماشین بمونیم و دوردور بریم؟

اونیکس:باشه پس

یکم دور زدیم و خندیدیم
اونیکس پیاده شد که واسمون بستنی بگیره
اومدو ی آهنگ خوبم پلی کردم و راه افتادیم ب سمت خونه

رسیدیم خونه لنا و لنا پیاده شد

اونیکس:میری خونه نفسم؟

آره

یکم رفتیم و اونیکس گف

اونیکس:ماری؟

بله؟

اونیکس:هیجی ولش

عه !چیه خب بگو

اونیکس:هنوزم از جوابت مطمئن نیستی؟

امم

اونیکس:ن فک نکن نمیخوام زورت کنم همینکه کنارمی خوشحالم

ببخشید

اونیکس:چرا فداتشم؟

هیچی، ب توام توجه نکردم به اندازه قول میدم همینروزا بهت میگم

اونیکس:ن ،ن اصلا من نباید میگفتم حالا ولش تولدتو کجا میگیری؟

خونه

اونیکس:باشه میبینمت فردا

باشه

خدافظ من برم

اونیکس:خدافظ قلبم

از ماشین پیاده شدم و رفتم خونه
دیدگاه ها (۰)

پارت بعدیشم تا شب میزارم

پارت چهلو ششسلام مامان من برگشتممامانم:سلام نفس مامان خوشبرگ...

پارت چهلو چهاریه جوری حاضر شدم انگار میرم جنگخب حالا چی درست...

پارت چهلو سهرفتم خونه و زنگ زدم به لنا..الو؟لنا:سلام خوبیمرس...

پارت چهلو دواونکیس:آرع فداتشم ت آماده شو خودم میرسونمتباشع پ...

پارت بیستو دوممبدون هیچ حرفی پاشدم و با عصبانیت رفتم اتاقم د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط