(دوست داشتنی) پارت 51
(دوست داشتنی) پارت 51
سوبین یه سیلی محکم به
صورت تهیونگ میزنه(غلط کرد😐)(((((سوبین تی اکس تی نیست))))
ا.ت:(با گریه) تهیونگا خوبی
سوبین: برای چی داری برای اون گریه میکنی
ا.ت: بروگمشو عوضی
سوبین: چیزی درباره امشب به مامانت و بابا بگی
خودم جلوی ا.ت تورو میکشم
تهیونگ: هیچ غلطی نمیکنی برو گمشو
سوبین: بابای بهترین برادر دنیا
ا.ت: خوبی تهیونگا عزیزم خوبی(با گریه)
تهیونگ: چرا داری گریه میکنی
خوبم
ا.ت: چقدر عوضیه لبت زخم شده
تهیونگ: ولش کن اون عوضی
ا.ت: خوابم گرفته
تهیونگ:بریم بخوابیم
ا.ت:خیلی زخم لبت بد
شده
ا.ت دستش رو گذاشت
رو لب تهیونگ
تهیونگ: دست ا.ت رو
گرفت
ا.ت: ببخشید
رفتم نزدیک ا.ت شدم و
محکم لبمو چسبوندم به
لبش و داشتم میبوسیدمش
که نفسم بند اومد
ازش جدا شدم ا.ت فقط
داشت نگام میکرد
تهیونگ: میدونستی خیلی
دوست دارم اصلا عاشقتم
نمیدونم چی بگم بهت
ا.ت: واقعا
تهیونگ: آره
ا.ت: خب نشون بده
تهیونگ: چیکار کنم
ا.ت: همونکاری که تازه
کردی
تهیونگ:داری بهونه میاری
که بوست کنم
ا.ت:خب یه جورایی
آره ولی خب ببخشید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت
تهیونگ سریع گفت ببخشید
لازم نیست دوباره لبشو چسبوند
به لبم
(یه چیزی میخوام بگم سوبین سوبینه تی اکس تی نیست)
#تهیونگ
#سناریو
#فیک
#درام
#اسمات
سوبین یه سیلی محکم به
صورت تهیونگ میزنه(غلط کرد😐)(((((سوبین تی اکس تی نیست))))
ا.ت:(با گریه) تهیونگا خوبی
سوبین: برای چی داری برای اون گریه میکنی
ا.ت: بروگمشو عوضی
سوبین: چیزی درباره امشب به مامانت و بابا بگی
خودم جلوی ا.ت تورو میکشم
تهیونگ: هیچ غلطی نمیکنی برو گمشو
سوبین: بابای بهترین برادر دنیا
ا.ت: خوبی تهیونگا عزیزم خوبی(با گریه)
تهیونگ: چرا داری گریه میکنی
خوبم
ا.ت: چقدر عوضیه لبت زخم شده
تهیونگ: ولش کن اون عوضی
ا.ت: خوابم گرفته
تهیونگ:بریم بخوابیم
ا.ت:خیلی زخم لبت بد
شده
ا.ت دستش رو گذاشت
رو لب تهیونگ
تهیونگ: دست ا.ت رو
گرفت
ا.ت: ببخشید
رفتم نزدیک ا.ت شدم و
محکم لبمو چسبوندم به
لبش و داشتم میبوسیدمش
که نفسم بند اومد
ازش جدا شدم ا.ت فقط
داشت نگام میکرد
تهیونگ: میدونستی خیلی
دوست دارم اصلا عاشقتم
نمیدونم چی بگم بهت
ا.ت: واقعا
تهیونگ: آره
ا.ت: خب نشون بده
تهیونگ: چیکار کنم
ا.ت: همونکاری که تازه
کردی
تهیونگ:داری بهونه میاری
که بوست کنم
ا.ت:خب یه جورایی
آره ولی خب ببخشید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا.ت
تهیونگ سریع گفت ببخشید
لازم نیست دوباره لبشو چسبوند
به لبم
(یه چیزی میخوام بگم سوبین سوبینه تی اکس تی نیست)
#تهیونگ
#سناریو
#فیک
#درام
#اسمات
۱۳.۵k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲