روانی دوست داشتنی من
#روانی_دوست_داشتنی_من
P:4
به سمت در رفتم و بازش کردم که با چهره ی سرخوش مینسو مواجه شدم
ا.ت: چته؟
بدون جواب به داخل هولم داد و اومد تو اتاقم و رو صندلی مقابل میزم نشست
ا.ت:تعارف نکن اتاق خودته
مینسو:میدونم
به سمت صندلی بقل مینسو رفتم و روش نشستم
ا.ت:مینسو چیه خیلی کار دارم
مینسو : ا.ت قراره بریم به یه اردو تو جنگل
(نکته: تو بیمارستان های روانی برای بیمار ها تفریحاتی در نظر گرفته میشه مثل : اردو تو جنگل )
ا.ت: اَهههههه کی*رم تو این زمان بندیشون
مینسو : باهوش از داشته هات مایه بزار
ا.ت:انتظار داری بگم کو*ص تو این
زمان بندی؟
مینسو: نه ولی میتونی از کی*ر یکی دیگه مایه بزاری
ا.ت:فکر خوبیه بعدا امتحان میکنم
مینسو : اها و رئیس گفته هر بیمار باید با یه پرستار مخصوص بیاد
ا.ت:خوب الان چرا داری اینو میگی مگه هر دفعه همینجوری نبود؟
مینسو: آره هر دفعه همینجوری بود ولی تو ایندفعه باید پرستار مخصوص فلیکس باشی
ا.ت: شی بالللللل [دخترم داره میگه فاک😊]
مینسو : هوی یابو داد نزن
ا.ت:خوب حالا
مینسو :خب من برم گم شم
ا.ت: گمشو
مینسو :گوه نخور
ا.ت:مالی نیستی بخوام بخورمت
مینسو :عاااااااا
در مقابل این باید چی بگم ؟
ولش میرم فکر میکنم بعدا بهت جواب میدم
ا.ت:ولش حاجی فقط گمشو
به سمت بیرون هلش دادن و درو بستم
به ساعت نگاهی انداختم ساعت 1:23 دقیقه رو نشون میداد
از اتاق بیرون اومدم تا به بقیه ی بیمار ها سر بزنم وقتی به همشون سر زدم دوباره به ساعت نگاهی انداختم ساعت 6:30 رو نشون میداد اه چرا زمان انقدر دیر میگزره
میخاستم سمت اتاقم برم ولی با فکری که به مغزم رسید پشیمون شدم فلیکس گفت
صدا هایی میشنوه اگه صداهایی که میشنوه با چیزایی که من میشنوم یکی باشه یعنی واقعا هردو یه خواب رو میبینیم
پس به سمت اتاق فلیکس پا تند کردم وقتی به اتاقش رسیدم بدون در زدن درو باز کردم
که با چیزی که دیدم خشکم زد
فلیکس درحال عوض کردن لباس بود و بالا تنش کاملا لخت بود
همینجوری با چشمایی گرد شده به بدنش نگاه میکردم که بلاخره صداش در اومد
فلیکس : دلت میخاد؟
ا.ت:ها؟
تازه به خودم اومدم و فهمیدم تر زدم
سریع دستمو رو چشمام گزاشتم
با اینکه نمیدیدمش میتونستم بفهمم که از اون پوزخند رو مخا زده
بعد از ۲ دقیقه به حرف اومدم
ا.ت: تموم شد
فلیکس:آره
آروم دستمو از رو چشمام برداشتم که با دیدن صورتش تو فاصله ی کمی با صورت خودم هین بلندی کشیدم
پایان پرات ۴🌿
P:4
به سمت در رفتم و بازش کردم که با چهره ی سرخوش مینسو مواجه شدم
ا.ت: چته؟
بدون جواب به داخل هولم داد و اومد تو اتاقم و رو صندلی مقابل میزم نشست
ا.ت:تعارف نکن اتاق خودته
مینسو:میدونم
به سمت صندلی بقل مینسو رفتم و روش نشستم
ا.ت:مینسو چیه خیلی کار دارم
مینسو : ا.ت قراره بریم به یه اردو تو جنگل
(نکته: تو بیمارستان های روانی برای بیمار ها تفریحاتی در نظر گرفته میشه مثل : اردو تو جنگل )
ا.ت: اَهههههه کی*رم تو این زمان بندیشون
مینسو : باهوش از داشته هات مایه بزار
ا.ت:انتظار داری بگم کو*ص تو این
زمان بندی؟
مینسو: نه ولی میتونی از کی*ر یکی دیگه مایه بزاری
ا.ت:فکر خوبیه بعدا امتحان میکنم
مینسو : اها و رئیس گفته هر بیمار باید با یه پرستار مخصوص بیاد
ا.ت:خوب الان چرا داری اینو میگی مگه هر دفعه همینجوری نبود؟
مینسو: آره هر دفعه همینجوری بود ولی تو ایندفعه باید پرستار مخصوص فلیکس باشی
ا.ت: شی بالللللل [دخترم داره میگه فاک😊]
مینسو : هوی یابو داد نزن
ا.ت:خوب حالا
مینسو :خب من برم گم شم
ا.ت: گمشو
مینسو :گوه نخور
ا.ت:مالی نیستی بخوام بخورمت
مینسو :عاااااااا
در مقابل این باید چی بگم ؟
ولش میرم فکر میکنم بعدا بهت جواب میدم
ا.ت:ولش حاجی فقط گمشو
به سمت بیرون هلش دادن و درو بستم
به ساعت نگاهی انداختم ساعت 1:23 دقیقه رو نشون میداد
از اتاق بیرون اومدم تا به بقیه ی بیمار ها سر بزنم وقتی به همشون سر زدم دوباره به ساعت نگاهی انداختم ساعت 6:30 رو نشون میداد اه چرا زمان انقدر دیر میگزره
میخاستم سمت اتاقم برم ولی با فکری که به مغزم رسید پشیمون شدم فلیکس گفت
صدا هایی میشنوه اگه صداهایی که میشنوه با چیزایی که من میشنوم یکی باشه یعنی واقعا هردو یه خواب رو میبینیم
پس به سمت اتاق فلیکس پا تند کردم وقتی به اتاقش رسیدم بدون در زدن درو باز کردم
که با چیزی که دیدم خشکم زد
فلیکس درحال عوض کردن لباس بود و بالا تنش کاملا لخت بود
همینجوری با چشمایی گرد شده به بدنش نگاه میکردم که بلاخره صداش در اومد
فلیکس : دلت میخاد؟
ا.ت:ها؟
تازه به خودم اومدم و فهمیدم تر زدم
سریع دستمو رو چشمام گزاشتم
با اینکه نمیدیدمش میتونستم بفهمم که از اون پوزخند رو مخا زده
بعد از ۲ دقیقه به حرف اومدم
ا.ت: تموم شد
فلیکس:آره
آروم دستمو از رو چشمام برداشتم که با دیدن صورتش تو فاصله ی کمی با صورت خودم هین بلندی کشیدم
پایان پرات ۴🌿
۶.۰k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.