روانی دوست داشتنی من
#روانی_دوست_داشتنی_من
P:3
(ویو ا.ت)
فکر میکردم دهنش بسته شده ولی با حرفی که زد مغزم هنگ کرد
فلیکس:پس ثابتش کن
ا.ت:منظورت از این حرفا چیه؟
فلیکس :دارم میگم منو قبول کن و ثابت کن نمیترسی
لعنتی
افتادم تو دامش همه ی اون حرف هارو زده بود تا مجبورم کنه قبول کنم
فلیکس:نظرت چیه قبول میکنی؟
نمیخاستم قبول کنم ولی مغرور تر از این حرفا بودم
ا.ت:البته
بلخره شماهم مثل بقیه بیمارا هستین
(و لبخندی زدم که از صدتا فوش بدتر بود)
رئیس که تا الان فقط بیننده بود به حرف اومد
رئیس: خب پس باهم کنار اومدین
به فلیکس نگاه کردو ادامه داد
اگه شما مشکل ندارین میخوام با ا.ت تنهایی صحبت کنم
فلیکس همونطور که بلند میشد و به سمت در میرفت گفت
فلیکس : من بیرون منتظرم
وقتی بیرون رفت رئیس بهم نگاهی پر از التماس انداختو گفت
رئیس: ا.ت اگه میشه باهاش کنار بیا میدونی که میتونه موقعیت شغلیتو از بین ببره
من ؟ باهاش کنار بیام؟ صد سال سیاه
ا.ت:سعی میکنم همه چی به رفتار خودش بستگی داره
و بدون اینکه منتظر جواب بمونم به سمت در رفتم
و بعد تعظیم کوتاهی بیرون رفتم دن در منتظر بود
بدون اینکه بهش توجه کنم راه افتادم که فهمیدم داره پشت سرم میاد
همه با حسادت نگاهم میکردن
منم توجه ای نمیکردم
به اتاقم رسیدم و رفتم داخل که پشت سرم اومد
یه راست سمت میزم رفتم و پشت صندلی نشستم پرونده ای رو میزم بود
برداشتم و بازش کردم
پرونده ی فلیکس بود همینطور که به پروندش نگاه میکردم گفتم:
ا.ت: خب مشکلت چیه
فلیکس: تویه پرونده نوشته شده
ا.ت:ولی من میخوام خودت بگی
فلیکس : (دوباره پوزخند زد)
خب فکر کنم باید باهات راه بیام
(بعد از کمی مکث ادامه داد)
من خواب هایه عجیبی میبینم
تویه خواب با داد اسم کسی رو صدا میزنم حرف هایی میشنوم ولی تصویری نمیبینم دیگه نمیتونم راحت بخوابم
(با غمی که سعی داشت مخفیش کنه گفت)
پدرمم اصرار داره نمیتونه ارث خودشو به دست یه روانی بده پس منو فرستاده اینجا
روشن شد ؟
ا.ت: از خواب هایی که میبینی بگو
گفتی کسی رو صدا میزنی
حدسی میزنی که اون فرد کیه؟
فلیکس: از صدا هایی که میشنوم میتونم بفهمم یه زنه
ا.ت:چه اسمی رو تو خواب صدا میزنی؟
فلیکس : جو کیونگ
با حرفش خشکم زد
چند باری تو خواب هام منو به این اسم صدا کرده بودن یعنی جفتمون این خواب ها رو میبینیم ؟
نمیخاستم بیشتر ادامه بدم تا همینجا هم برام قابل درک نبود
ا.ت: تا همینجا کافیه فعلا برو به اتاقت و استراحت کن
[نکته :فلیکس تو بیمارستان میمونه تا وقتی خوب بشه]
فلیکس: باشه
و بدون حرف اضافه از اتاق بیرون رفت سرمو رو دستام گزاشتم و سعی کردم فکر کنم
ولی مغزم به هیچ جایی قد نمیداد
گوشیمو برداشتم و برای تسلط بهتر تو گوگل اسم فلیکس و سرچ کردم و سعی کردم
P:3
(ویو ا.ت)
فکر میکردم دهنش بسته شده ولی با حرفی که زد مغزم هنگ کرد
فلیکس:پس ثابتش کن
ا.ت:منظورت از این حرفا چیه؟
فلیکس :دارم میگم منو قبول کن و ثابت کن نمیترسی
لعنتی
افتادم تو دامش همه ی اون حرف هارو زده بود تا مجبورم کنه قبول کنم
فلیکس:نظرت چیه قبول میکنی؟
نمیخاستم قبول کنم ولی مغرور تر از این حرفا بودم
ا.ت:البته
بلخره شماهم مثل بقیه بیمارا هستین
(و لبخندی زدم که از صدتا فوش بدتر بود)
رئیس که تا الان فقط بیننده بود به حرف اومد
رئیس: خب پس باهم کنار اومدین
به فلیکس نگاه کردو ادامه داد
اگه شما مشکل ندارین میخوام با ا.ت تنهایی صحبت کنم
فلیکس همونطور که بلند میشد و به سمت در میرفت گفت
فلیکس : من بیرون منتظرم
وقتی بیرون رفت رئیس بهم نگاهی پر از التماس انداختو گفت
رئیس: ا.ت اگه میشه باهاش کنار بیا میدونی که میتونه موقعیت شغلیتو از بین ببره
من ؟ باهاش کنار بیام؟ صد سال سیاه
ا.ت:سعی میکنم همه چی به رفتار خودش بستگی داره
و بدون اینکه منتظر جواب بمونم به سمت در رفتم
و بعد تعظیم کوتاهی بیرون رفتم دن در منتظر بود
بدون اینکه بهش توجه کنم راه افتادم که فهمیدم داره پشت سرم میاد
همه با حسادت نگاهم میکردن
منم توجه ای نمیکردم
به اتاقم رسیدم و رفتم داخل که پشت سرم اومد
یه راست سمت میزم رفتم و پشت صندلی نشستم پرونده ای رو میزم بود
برداشتم و بازش کردم
پرونده ی فلیکس بود همینطور که به پروندش نگاه میکردم گفتم:
ا.ت: خب مشکلت چیه
فلیکس: تویه پرونده نوشته شده
ا.ت:ولی من میخوام خودت بگی
فلیکس : (دوباره پوزخند زد)
خب فکر کنم باید باهات راه بیام
(بعد از کمی مکث ادامه داد)
من خواب هایه عجیبی میبینم
تویه خواب با داد اسم کسی رو صدا میزنم حرف هایی میشنوم ولی تصویری نمیبینم دیگه نمیتونم راحت بخوابم
(با غمی که سعی داشت مخفیش کنه گفت)
پدرمم اصرار داره نمیتونه ارث خودشو به دست یه روانی بده پس منو فرستاده اینجا
روشن شد ؟
ا.ت: از خواب هایی که میبینی بگو
گفتی کسی رو صدا میزنی
حدسی میزنی که اون فرد کیه؟
فلیکس: از صدا هایی که میشنوم میتونم بفهمم یه زنه
ا.ت:چه اسمی رو تو خواب صدا میزنی؟
فلیکس : جو کیونگ
با حرفش خشکم زد
چند باری تو خواب هام منو به این اسم صدا کرده بودن یعنی جفتمون این خواب ها رو میبینیم ؟
نمیخاستم بیشتر ادامه بدم تا همینجا هم برام قابل درک نبود
ا.ت: تا همینجا کافیه فعلا برو به اتاقت و استراحت کن
[نکته :فلیکس تو بیمارستان میمونه تا وقتی خوب بشه]
فلیکس: باشه
و بدون حرف اضافه از اتاق بیرون رفت سرمو رو دستام گزاشتم و سعی کردم فکر کنم
ولی مغزم به هیچ جایی قد نمیداد
گوشیمو برداشتم و برای تسلط بهتر تو گوگل اسم فلیکس و سرچ کردم و سعی کردم
۶.۳k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.