(سخت گیر) پارت نهم
(سخت گیر) پارت نهم
کوک:ببخشید از دهنم پرید
ا.ت: به پدرت میگم
کوک: چیزی گفتی امشب
یه بچه میزارم رو دستت
ا.ت: یعنی واقعا دوستته
کوک: نه منشیمه اصلا بیا
دوربین رو به گوشیت
وصل میکنم
ا.ت: نه نمیخواد
کوک: وصل کردم
ا.ت: خب من رفتم
کوک: به سلامت قشنگم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منشی: به سلامت خانم
ا.ت:ببخشید خانم یانگ
منشی: جانم
ا.ت: میشه به کسی نگی
که چی دیدی
منشی: چرا باید بگم عزیزم
همسرته حق داره ببوست
مثل من خودمم هروقت میرم
خونه همسرم میاد و بوسم میکنه
ا.ت: واقعا خب ممنون قشنگم
حقوق این ماهتو دوبرابر میکنم
منشی: کار خاصی نکردم که
ا.ت:من گفتم دیگه خب من برم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
م.ک: کجا بودی
ا.ت: شرکت پیش شوهر قشنگم
/:منظورت جونگکوکه
ا.ت: بله
/:واقعا فکر میکنی اینقدر دوست داره
پ.ک: دوباره شروع کردین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب
کوک: ا.ت اومدم
ا.ت: خوش اومدی
/:سلام جونگکوک
کوک: سلام سونیا خانم
ا.ت: کوکی جان حرفای امروز
یادت رفته
کوک: چی اها باشه ببخشید
خب من رفتم تو اتاقم
/:کوک میموندی
کوک:ببخشید باید برم ا.ت تو هم
بیا بخوابیم
ا.ت: کوک نه جونگکوک
کوک: بیا بریم دیگه
ا.ت: خستم کوک خوابم نمیاد
کوک: پس منم میمونم راستی چخبر
سونیا
/:سلامتی
کوک: راستی سونیا یه چیزی هست
میخوام بهت بگم میتونم بیام پیشت
بشینم بعد بهت بگم
ا.ت: عزیزم بریم باشه
کوک:من خوابم نمیاد
ا.ت: نخواب بیا انجامش بدیم
کوک: باشه
اومد بغلم کرد بردم تو اتاق
کوک: خب
ا.ت: چیه
کوک: انجام بدیم
ا.ت: چی
کوک: خودت خوب میدونی
کوک:ببخشید از دهنم پرید
ا.ت: به پدرت میگم
کوک: چیزی گفتی امشب
یه بچه میزارم رو دستت
ا.ت: یعنی واقعا دوستته
کوک: نه منشیمه اصلا بیا
دوربین رو به گوشیت
وصل میکنم
ا.ت: نه نمیخواد
کوک: وصل کردم
ا.ت: خب من رفتم
کوک: به سلامت قشنگم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منشی: به سلامت خانم
ا.ت:ببخشید خانم یانگ
منشی: جانم
ا.ت: میشه به کسی نگی
که چی دیدی
منشی: چرا باید بگم عزیزم
همسرته حق داره ببوست
مثل من خودمم هروقت میرم
خونه همسرم میاد و بوسم میکنه
ا.ت: واقعا خب ممنون قشنگم
حقوق این ماهتو دوبرابر میکنم
منشی: کار خاصی نکردم که
ا.ت:من گفتم دیگه خب من برم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
م.ک: کجا بودی
ا.ت: شرکت پیش شوهر قشنگم
/:منظورت جونگکوکه
ا.ت: بله
/:واقعا فکر میکنی اینقدر دوست داره
پ.ک: دوباره شروع کردین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شب
کوک: ا.ت اومدم
ا.ت: خوش اومدی
/:سلام جونگکوک
کوک: سلام سونیا خانم
ا.ت: کوکی جان حرفای امروز
یادت رفته
کوک: چی اها باشه ببخشید
خب من رفتم تو اتاقم
/:کوک میموندی
کوک:ببخشید باید برم ا.ت تو هم
بیا بخوابیم
ا.ت: کوک نه جونگکوک
کوک: بیا بریم دیگه
ا.ت: خستم کوک خوابم نمیاد
کوک: پس منم میمونم راستی چخبر
سونیا
/:سلامتی
کوک: راستی سونیا یه چیزی هست
میخوام بهت بگم میتونم بیام پیشت
بشینم بعد بهت بگم
ا.ت: عزیزم بریم باشه
کوک:من خوابم نمیاد
ا.ت: نخواب بیا انجامش بدیم
کوک: باشه
اومد بغلم کرد بردم تو اتاق
کوک: خب
ا.ت: چیه
کوک: انجام بدیم
ا.ت: چی
کوک: خودت خوب میدونی
۱۲.۰k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.