فیک فندق من 🌰❣️
فیک فندق من 🌰❣️
پارت۱۳
ویوهیونا
بعد از این حرفا رفتم و یه بوسه کوچکی روی لباش گذاشتم واقعا باورم نمیکنه اونم منو دوست داره چون منم خیلی دوسش دارم میخواستم عقب بکشم که دستشو پشت گردنم گذاشت و شروع به بوسیدنم کرد منم همراهی کردم...
۶دقیقه بعد
داشتم نفس کم میاوردم به سینش ضربه زدم تا ولم کنه که ازم جدا شد با چشمای خمار و جذاب نگام میکرد
کوک:ممکنه ازت باک///گیتو ازت گرفتم اما میخوام یه رابطه جذاب طر باهم داشته باشیم(بم)
ترسیدم وایی درد داره نکنه ..نکن الان میخواد...
ویو کوک
متوجه استرسش شدم
خندیدم
هیونا:چچرا میخندی؟
کوک:نترس الان نمیخوام وقتی به سن قانونی رسیدی باهم ازدواج کردیم...
هیونا:چی ازدواججج!!!!؟؟؟
کوک:هوم
هیونا:آه ددرسته
کوک:راستی میخوای بفرستمت مدرسه دوست پیدا کنی و ...درس بخونی؟
هیونا:واقعا واقعااااا
کوک:آره فندق 🌰❣️
.
.
.
.
پارت۱۳
ویوهیونا
بعد از این حرفا رفتم و یه بوسه کوچکی روی لباش گذاشتم واقعا باورم نمیکنه اونم منو دوست داره چون منم خیلی دوسش دارم میخواستم عقب بکشم که دستشو پشت گردنم گذاشت و شروع به بوسیدنم کرد منم همراهی کردم...
۶دقیقه بعد
داشتم نفس کم میاوردم به سینش ضربه زدم تا ولم کنه که ازم جدا شد با چشمای خمار و جذاب نگام میکرد
کوک:ممکنه ازت باک///گیتو ازت گرفتم اما میخوام یه رابطه جذاب طر باهم داشته باشیم(بم)
ترسیدم وایی درد داره نکنه ..نکن الان میخواد...
ویو کوک
متوجه استرسش شدم
خندیدم
هیونا:چچرا میخندی؟
کوک:نترس الان نمیخوام وقتی به سن قانونی رسیدی باهم ازدواج کردیم...
هیونا:چی ازدواججج!!!!؟؟؟
کوک:هوم
هیونا:آه ددرسته
کوک:راستی میخوای بفرستمت مدرسه دوست پیدا کنی و ...درس بخونی؟
هیونا:واقعا واقعااااا
کوک:آره فندق 🌰❣️
.
.
.
.
۱۱.۵k
۰۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.