Pt17
Pt17
کوک:حتما دخترک از پسرک فاصله گرفت و رفت تا به بقیه مهمونا سلام کنه یونگی:یادته گفتم دشمنم قراره به این جشن بیاد؟ ا.ت:آره یونگی:جئونه ا.ت:چی؟ یونگی:آره امروز محموله هاشو دزدیدم حتما بخاطر اون اومده دخترک دلش شور میزد به یکی از ندیمه ها گفت آهنگ پخش کنه و انجام داد آهنگ پخش شد و همه با پارتنراشون رقصیدن دخترک کمی از شرابش رو نوشید که دستی جلوش قرار گرفت سرشو بالا برد کوک:به من افتخار میدید بانو نمیدونست دستشو رد کنه یا نه دلش تنگ شده بود شاید بتونه از این طریق حداقل بعد سال ها لمسش کنه دخترک دستشو تو دستا پسرک گذاشت باهم رفتن وسط و رقصیدن و پسرکی که خیره به چشمایع دخترک شده بود قافل از اینکه نمیدونست اون دختر همون ا.ته خودشه چشماش هم براش آشنا بود یاد چشما ا.تش میوفتاد دخترک هم همین حس رو داشت اگه میفهمید عشقش با دشمنش همکاره چی بازم میخوادش؟ بعد که آهنگ تموم شد از هم جدا شدن که صدا تیر اندازی اومد این نقشه کوک بود رو دخترک اصلحه کشید دخترک تو شوک بود یونگی هم از پشت کوک رو هدف گرفته بود کوک:ماسکتو درار باید چیکار میکرد باید خودشو نشون میداد ا.ت:اگه میخوای بزنی بزن جئون چرا منتظری به یونگی اشاره کرد کاری نکنه کوک:گفتم ماسکتو درار(عربده) حالا فرشته مرگ با صدا داد کوک ترسیده بود چیزی که همیشه ازش میترسید دستشو به سمت بند ماسکش برد و بازش کرد و چهرش برایه پسرک نمایان شد ا.ته لبخنده تلخی زد پسرک تو شوک بود فرشته مرگ همون ا.ته خودش بود؟بعد با دشمنش همکاری میکرد چی داشت میدید دخترک به سمت کوک قدم برداشت و اصلحش رو گرفت و درست رو قلبش گذاشت ا.ت:بزن کوک:ت تو ا.ته ا.ت:آره منم کوک از شدت شوک عصبانیت یه لحظه خون به مغزش نرسید و ماشه رو فشار داد و تیر به قلبه دخترک خورد ا.ت:کوکی مینسو:ا.ت(داد) دخترک رو زمین افتاد کوک تازه فهمید چیکار کرده رو معشوقه خودش اصلحه کشید کوک:ا.ته اصلحه رو انداخت به سمته دخترک رفت مینسو رو هول داد و تو بغلش گرفت کوک:ا.ت منو ببخش یونگی بهش نزدیک شد که کوک نزاشت کوک:دستت بهش نخوره(داد) ا.ته ا.ت:ک کوک دخترک خواست صورت کوک رو لمس کنه ولی بیهوش شد کوک:ا ا.ته نه نه(گریه) ا.ته رو تو بغلش گرفت و به سمت ماشینش برد و به سمت بیمارستان روند بعد سال ها دخترکش رو دیده بود مثلا فرستادش بره که آسیب نبینه اما خودش به معشوقش آسیب زد حالا دستاش به خون ا.ته خودش آلوده شده بود پاشو رو گاز فشار داد و به سمت بیمارستان رفت....
ادمین کرم دره
شرط پارت بعد
۱۹ تا لایک
۱۷ تا کامنت
کوک:حتما دخترک از پسرک فاصله گرفت و رفت تا به بقیه مهمونا سلام کنه یونگی:یادته گفتم دشمنم قراره به این جشن بیاد؟ ا.ت:آره یونگی:جئونه ا.ت:چی؟ یونگی:آره امروز محموله هاشو دزدیدم حتما بخاطر اون اومده دخترک دلش شور میزد به یکی از ندیمه ها گفت آهنگ پخش کنه و انجام داد آهنگ پخش شد و همه با پارتنراشون رقصیدن دخترک کمی از شرابش رو نوشید که دستی جلوش قرار گرفت سرشو بالا برد کوک:به من افتخار میدید بانو نمیدونست دستشو رد کنه یا نه دلش تنگ شده بود شاید بتونه از این طریق حداقل بعد سال ها لمسش کنه دخترک دستشو تو دستا پسرک گذاشت باهم رفتن وسط و رقصیدن و پسرکی که خیره به چشمایع دخترک شده بود قافل از اینکه نمیدونست اون دختر همون ا.ته خودشه چشماش هم براش آشنا بود یاد چشما ا.تش میوفتاد دخترک هم همین حس رو داشت اگه میفهمید عشقش با دشمنش همکاره چی بازم میخوادش؟ بعد که آهنگ تموم شد از هم جدا شدن که صدا تیر اندازی اومد این نقشه کوک بود رو دخترک اصلحه کشید دخترک تو شوک بود یونگی هم از پشت کوک رو هدف گرفته بود کوک:ماسکتو درار باید چیکار میکرد باید خودشو نشون میداد ا.ت:اگه میخوای بزنی بزن جئون چرا منتظری به یونگی اشاره کرد کاری نکنه کوک:گفتم ماسکتو درار(عربده) حالا فرشته مرگ با صدا داد کوک ترسیده بود چیزی که همیشه ازش میترسید دستشو به سمت بند ماسکش برد و بازش کرد و چهرش برایه پسرک نمایان شد ا.ته لبخنده تلخی زد پسرک تو شوک بود فرشته مرگ همون ا.ته خودش بود؟بعد با دشمنش همکاری میکرد چی داشت میدید دخترک به سمت کوک قدم برداشت و اصلحش رو گرفت و درست رو قلبش گذاشت ا.ت:بزن کوک:ت تو ا.ته ا.ت:آره منم کوک از شدت شوک عصبانیت یه لحظه خون به مغزش نرسید و ماشه رو فشار داد و تیر به قلبه دخترک خورد ا.ت:کوکی مینسو:ا.ت(داد) دخترک رو زمین افتاد کوک تازه فهمید چیکار کرده رو معشوقه خودش اصلحه کشید کوک:ا.ته اصلحه رو انداخت به سمته دخترک رفت مینسو رو هول داد و تو بغلش گرفت کوک:ا.ت منو ببخش یونگی بهش نزدیک شد که کوک نزاشت کوک:دستت بهش نخوره(داد) ا.ته ا.ت:ک کوک دخترک خواست صورت کوک رو لمس کنه ولی بیهوش شد کوک:ا ا.ته نه نه(گریه) ا.ته رو تو بغلش گرفت و به سمت ماشینش برد و به سمت بیمارستان روند بعد سال ها دخترکش رو دیده بود مثلا فرستادش بره که آسیب نبینه اما خودش به معشوقش آسیب زد حالا دستاش به خون ا.ته خودش آلوده شده بود پاشو رو گاز فشار داد و به سمت بیمارستان رفت....
ادمین کرم دره
شرط پارت بعد
۱۹ تا لایک
۱۷ تا کامنت
۱۲.۹k
۰۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.