پرده سوم= http://wisgoon.com/pin/27722645/
پرده سوم= http://wisgoon.com/pin/27722645/
پرده چهارم: ناله میکند. تازه از اتاق #عمل بیرون آمده است. سوپروایزر میگوید: نوع عمل پارگی #تاندون دست چپ است. هنوز حرفش تمام نشده که #زن سراسیمه وسط حرفش میپرد و میگوید: پارگی یعنی چه؟ چرا نمیگویید دستش را خرد کردهاند. بگویید با #چاقو سلاخیاش کردهاند.
زن آرام و قرار ندارد. آنکه روی تخت خوابیده همسرش است. قبلاً #رئیس #کلانتری پرند بوده و حالا رئیس آموزشی ستاد #فرماندهی #رباط_کریم ؛ با هر چه میتوانستند وی را زدند و له کردهاند.
سروان #جلیل ، 34 ساله است. سابقه خدمت در #اهواز ، #کرمانشاه و حتی سوء قصد را هم داشته است. اما این بار قضیه فرق میکند. جانیان با میلگرد و سنگ و چاقو به جانش افتادهاند. همسرش دوباره میگوید: دستش را که از دست داد. #دکتر ها میگویند. اگر چه عمل شده اما دیگر کارآیی ندارد.
جلیل تازه از ریکاوری بیرون آمده، وضعیتش بسیار وخیم است. درد در تمام بدنش زبانه میکشد. نه میتواند به پشت بخوابد نه به پهلو چرا که هر طرفش را پاره پاره کردهاند.
آنچنان با چاقو به پشتش زدهاند که به ریهاش رسیده. با میلگرد تا میتوانستند بر بدنش زده و سوراخ کردهاند ... فقط تعداد بخیهها گویای عمق این فاجعه است. باید ببینی تا عمق قضیه را درک کنی.
جلیل مردی بلند بالاست. از درد در خود جمع شده. اما میگوید درد او را از پا نینداخته بلکه نامردی است که او را اینگونه کرده.
وقتی که میفهمد خبرنگارم میگوید: بچههای راهور با ستاد تماس گرفته و درخواست کمک کردند. گفتند: #اراذل و #اوباش به سمتشان میروند. با رئیس #پلیس پیشگیری رباط کریم به محل رفتیم. بانک روبهرو را آتش زده بودند.
جمعیت تا ما را دیدند به ما #حمله کردند. وارد کیوسک شدیم. نیم ساعت در آنجا اسیر بودیم. پشت سر هم تماس گرفته و میگفتم نیرو اعزام کنید اما راهی نبود که نیروی کمکی بیاید. محاصرهمان کرده بودند. شهر #قیامت شده بود.
همه به مأموریت رفته بودند. صدای تیراندازی و پرتاب سنگ به کانکس انگار همه وجودم را گرفته بود. میخواستند کانکس را به آتش بکشند که از پنجره نیروی کمکی آمد. جانشین #انتظامی شهرستان بود. وارد حیاط که شدیم محاصرهمان کردند، 200 نفر بودند، نه 300 نفر نمیدانم شاید چند نفر بیشتر، تا چشم کار می کرد آدم بود و چوب و چماق.
ادامه= http://wisgoon.com/pin/27722687/
پرده چهارم: ناله میکند. تازه از اتاق #عمل بیرون آمده است. سوپروایزر میگوید: نوع عمل پارگی #تاندون دست چپ است. هنوز حرفش تمام نشده که #زن سراسیمه وسط حرفش میپرد و میگوید: پارگی یعنی چه؟ چرا نمیگویید دستش را خرد کردهاند. بگویید با #چاقو سلاخیاش کردهاند.
زن آرام و قرار ندارد. آنکه روی تخت خوابیده همسرش است. قبلاً #رئیس #کلانتری پرند بوده و حالا رئیس آموزشی ستاد #فرماندهی #رباط_کریم ؛ با هر چه میتوانستند وی را زدند و له کردهاند.
سروان #جلیل ، 34 ساله است. سابقه خدمت در #اهواز ، #کرمانشاه و حتی سوء قصد را هم داشته است. اما این بار قضیه فرق میکند. جانیان با میلگرد و سنگ و چاقو به جانش افتادهاند. همسرش دوباره میگوید: دستش را که از دست داد. #دکتر ها میگویند. اگر چه عمل شده اما دیگر کارآیی ندارد.
جلیل تازه از ریکاوری بیرون آمده، وضعیتش بسیار وخیم است. درد در تمام بدنش زبانه میکشد. نه میتواند به پشت بخوابد نه به پهلو چرا که هر طرفش را پاره پاره کردهاند.
آنچنان با چاقو به پشتش زدهاند که به ریهاش رسیده. با میلگرد تا میتوانستند بر بدنش زده و سوراخ کردهاند ... فقط تعداد بخیهها گویای عمق این فاجعه است. باید ببینی تا عمق قضیه را درک کنی.
جلیل مردی بلند بالاست. از درد در خود جمع شده. اما میگوید درد او را از پا نینداخته بلکه نامردی است که او را اینگونه کرده.
وقتی که میفهمد خبرنگارم میگوید: بچههای راهور با ستاد تماس گرفته و درخواست کمک کردند. گفتند: #اراذل و #اوباش به سمتشان میروند. با رئیس #پلیس پیشگیری رباط کریم به محل رفتیم. بانک روبهرو را آتش زده بودند.
جمعیت تا ما را دیدند به ما #حمله کردند. وارد کیوسک شدیم. نیم ساعت در آنجا اسیر بودیم. پشت سر هم تماس گرفته و میگفتم نیرو اعزام کنید اما راهی نبود که نیروی کمکی بیاید. محاصرهمان کرده بودند. شهر #قیامت شده بود.
همه به مأموریت رفته بودند. صدای تیراندازی و پرتاب سنگ به کانکس انگار همه وجودم را گرفته بود. میخواستند کانکس را به آتش بکشند که از پنجره نیروی کمکی آمد. جانشین #انتظامی شهرستان بود. وارد حیاط که شدیم محاصرهمان کردند، 200 نفر بودند، نه 300 نفر نمیدانم شاید چند نفر بیشتر، تا چشم کار می کرد آدم بود و چوب و چماق.
ادامه= http://wisgoon.com/pin/27722687/
۴.۷k
۲۸ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.