invisiblelove

#invisiblelove
Part_10

تهیونگ: نخوابیدین؟منم با صدای شما و جیمین بیدار شدم(خنده)

هائون: عجیبه(خنده)

ویو هائون:

خیلی خوش گذشت ، از لحظه ای که جونگکوک رو هل دادم
احساس میکنم جیمین ناراحت شده
خیلی خوشحالم من و جونگکوک صمیمی شدیم

جونگکوک:هائون تو حال خودشه (خنده)

تهیونگ:اره(خنده)

هائون:بعلی(خنده)

هائون:من میرم حدقا یک ساعت بخوابم ، یکم خوابیده باشم

جونگکوک:تنها؟منم بیام

تهیونگ:جونگکوک

جونگکوک:ببخشید(خنده)

ویو هائون:

چشم غره نسارش کردم و رفتم داخل اتاق
حس میکردم هنوز جونگکوک داره نگام می‌کنه
وارد اتاق شدم و دراز کشیدم ، متوجه شدم که در اتاق بازه
همین که خواستم بلند شم برم در رو ببندم
جونگکوک وارد اتاق شد

جونگکوک:میخوای بخوابی؟

هائون:اگه شما اجازه بدی

جونگکوک:میشه بشینم

هائون: رو اون کاناپه بشین لطفا

جونگکوک:چـــشــــم

جونگکوک نشست رو کاناپه و به من خیره شد

هائون:خوشگل ن....

جونگکوک:چرا.الان جلومه

هائون:چی؟کی؟من؟

جونگکوک:نه بابا ، تخت رو میگم(تک خنده)

هائون:از خنده مردم(جدی)

جونگکوک:او

هائون:چیشد؟چی رو خراب کردی؟بدبختمون کردییییی؟پولشو داری بدی؟؟؟؟

جونگکوک: اولن چیزی خراب نشد ، دومن.....تو منو میشناسی؟

هائون:.....

ادامه دارد.....

( لایک فراموش نشه گلب✭)
دیدگاه ها (۱)

#invisiblelovePart_11هائون:نهجونگکوک: خوبههائون:کی؟ نکنه ماف...

دنبال شه گلب :))))@kim.selin2

#invisiblelovePart_9جونگکوک:بسه هائونهائون:خب نمی‌فهمه من چ....

#invisiblelovePart_8جونگکوک:سلام(آروم)هائون:تو اینجا چیکار م...

#invisiblelovePart_13جونگکوک: خوشگل کردیهائون: خوشگل بودم ، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط