part101
#part101
+چیشده چیزی مونده_اره+چی سریع روانگشتام وایسادموبوسیدمش_این بودبریم یه لبخندبزرگ زدودستموگرفتوازخونه خارج شدیموباماشینش به سمت خوابگاه راه افتادیم.....جیمین
تویه خونه نشسته بودیم فقط کوک خونه خدش بودشوگام تواتاقش بودبقیه رومبل داشتیم به یه فیلم نگاه میکردیم که میتونم شرط ببندم هیچکس حواسش به فیلم نبودهممون توفکربودیم دوهفته بودکه دیگه شادنبودیم توحاله خودمون بودیم که صدایه زنگ درامدجیهوپ رفت تاایفونوجواب بده که یهووایسادنامجون:کیه جیهوپ جیهوپ:دختران +چیی بلندباذوق دادزد: بچهها دختراننن هممون ازجامون پریدیم که دروبازکردیه صدایه افتادن امدبرگشتیم که دیدیم شوگاس افتاده بودسریع بلندشدودویدسمتمونوگفت:کی امده دختران اینجاامدن؟ته:اره انگارامدن حالاتوچراانقدهول کردی یواشترم میومدی فرارنمیکردن هیونگ+ازعجلش خورده زمین بعدمدتهاخندیدیم شوگا:نخیرم کی گفته هول کردم من حواسم نبودپام نمدونم به کجاگیرکردخوردم زمین وگرنه ربطی به دخترانداشت زنگ خونه به صدادرامدکه جیهوپ سریع بازش کردکه دختراتوچهارچوب درنمایان شدن باسرایه افتاده سلام کردن که جوابشونودادیم نامجون:بیاین تودمه درواینستین ممکنه کسی ببینه امدن داخل که دروبستیم+چیشده که یادی ازماکردین اینبارچه نقشه ای برامون دارین نکنه بمب اوردین که اینبارکاروتموم کنین افرا:ن جیمین شی همش یه سوتفاهم بوده امدیم که براتون توضیح بدیم ته:چه توضیحی مگه همه چیورستابه کوک نگفته رونیا:ن اون برایه نجات شماومامجبوربه قبول اون شرط شده نامجون:چه شرطی اصلاخدش کجاست رویا:رفته پیش کوک اونام میان جین:بیاین بشینین بگین ببینیم چیشده بوده همگی رومبلا نشستیمودخترام همچیروتعریف کردن که رستارودزدیدن ومجبورش کردن که ازمادوری کنه
شوگا:چطوری بایدحرفتونوباورکنیم مانیا:صبرکنین تارستابیاداون بهترمیتونه بهتون ثابت کنه هرچی بهشون زنگ میزدیم جواب نمیدادن نگران شدیم که نکنه اتفاقی افتاده دوباره به کوک زنگ زدم که بلاخره برداشت صداش خوابالود بود+چراجواب نمیدی تونصف جون شدیم_چرامگه چیشده من خوبم که+رستامگه نیومده پیش تو_چراامده+پس کجاس_همینجاس بغل من خوابه+عههه که اینطورببخشیدکه مزاحم خوابتون شدیم راحت باشین برین برایه ادامه خوابتون_یاااهیونگ اذیت نکن بعدمدتهایه خواب شیرین داشتم+کاملا معلومه نمیخوای بیای اینجاهمه منتظرتونن_اخخ ببخشیداصلایادمون رفته بزاررستاروبیدارکنم میایم+خوبع زودبیاین وقطع کردیم....مانیا
بعدیه نیم ساعت دره خونه بازشدودوتاشون امدن داخل رستالباساش عوض شده بودیه نگاه به بقیه انداختم که دیدم اونام مثل من دارن شیطون نگاش میکنن که تامارودیدسرشوانداخت پایین بااین کارش
+چیشده چیزی مونده_اره+چی سریع روانگشتام وایسادموبوسیدمش_این بودبریم یه لبخندبزرگ زدودستموگرفتوازخونه خارج شدیموباماشینش به سمت خوابگاه راه افتادیم.....جیمین
تویه خونه نشسته بودیم فقط کوک خونه خدش بودشوگام تواتاقش بودبقیه رومبل داشتیم به یه فیلم نگاه میکردیم که میتونم شرط ببندم هیچکس حواسش به فیلم نبودهممون توفکربودیم دوهفته بودکه دیگه شادنبودیم توحاله خودمون بودیم که صدایه زنگ درامدجیهوپ رفت تاایفونوجواب بده که یهووایسادنامجون:کیه جیهوپ جیهوپ:دختران +چیی بلندباذوق دادزد: بچهها دختراننن هممون ازجامون پریدیم که دروبازکردیه صدایه افتادن امدبرگشتیم که دیدیم شوگاس افتاده بودسریع بلندشدودویدسمتمونوگفت:کی امده دختران اینجاامدن؟ته:اره انگارامدن حالاتوچراانقدهول کردی یواشترم میومدی فرارنمیکردن هیونگ+ازعجلش خورده زمین بعدمدتهاخندیدیم شوگا:نخیرم کی گفته هول کردم من حواسم نبودپام نمدونم به کجاگیرکردخوردم زمین وگرنه ربطی به دخترانداشت زنگ خونه به صدادرامدکه جیهوپ سریع بازش کردکه دختراتوچهارچوب درنمایان شدن باسرایه افتاده سلام کردن که جوابشونودادیم نامجون:بیاین تودمه درواینستین ممکنه کسی ببینه امدن داخل که دروبستیم+چیشده که یادی ازماکردین اینبارچه نقشه ای برامون دارین نکنه بمب اوردین که اینبارکاروتموم کنین افرا:ن جیمین شی همش یه سوتفاهم بوده امدیم که براتون توضیح بدیم ته:چه توضیحی مگه همه چیورستابه کوک نگفته رونیا:ن اون برایه نجات شماومامجبوربه قبول اون شرط شده نامجون:چه شرطی اصلاخدش کجاست رویا:رفته پیش کوک اونام میان جین:بیاین بشینین بگین ببینیم چیشده بوده همگی رومبلا نشستیمودخترام همچیروتعریف کردن که رستارودزدیدن ومجبورش کردن که ازمادوری کنه
شوگا:چطوری بایدحرفتونوباورکنیم مانیا:صبرکنین تارستابیاداون بهترمیتونه بهتون ثابت کنه هرچی بهشون زنگ میزدیم جواب نمیدادن نگران شدیم که نکنه اتفاقی افتاده دوباره به کوک زنگ زدم که بلاخره برداشت صداش خوابالود بود+چراجواب نمیدی تونصف جون شدیم_چرامگه چیشده من خوبم که+رستامگه نیومده پیش تو_چراامده+پس کجاس_همینجاس بغل من خوابه+عههه که اینطورببخشیدکه مزاحم خوابتون شدیم راحت باشین برین برایه ادامه خوابتون_یاااهیونگ اذیت نکن بعدمدتهایه خواب شیرین داشتم+کاملا معلومه نمیخوای بیای اینجاهمه منتظرتونن_اخخ ببخشیداصلایادمون رفته بزاررستاروبیدارکنم میایم+خوبع زودبیاین وقطع کردیم....مانیا
بعدیه نیم ساعت دره خونه بازشدودوتاشون امدن داخل رستالباساش عوض شده بودیه نگاه به بقیه انداختم که دیدم اونام مثل من دارن شیطون نگاش میکنن که تامارودیدسرشوانداخت پایین بااین کارش
۷.۴k
۳۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.