part103....کوک
#part103....کوک
خیلی نگران اینده بودم فقط دلم میخواست زودترسایروپیداکنیموازشرش خلاص شیم ولی نمیدونم چراحس خوبی به این بازی ندارم هرچیم فکرمیکنم که مشکلش باهامون مخصوصنم من چیه به جایی نمیرسم اصلا نمیدونم چیکارکردم که یه نفرانقدازم متنفره امروزم که نقشه نامی مطرح شدبازم اولین کسی که میخوادبپره وسط خطر رستاس نمیدونه که من چقدنگرانشم که اینطور سرکشی میکنه توفکرایه خودم بودم که صدایه دره اتاقم امد+بیاداخل درکه بازشدچهره خندونش توچهارچوب درظاهرشدکه باعث شدلبام کش بیاد_اجازه هست که خلوتتون روخراب کنم سرورم بالحن بامزه ای گفت که باعث شدمنم مثله خدش شیطونی کنم+میتوانیدواردشویدملکه من که خندمون گرفت امدو کنارم رویه تخت نشستوبهم زل زد+چیزی شدست ملکه چیزی رویه صورت من هست که باعث شده بهم زل بزنید_بله سرورم+چه چیزی_زیبایی سرورم دوباره خندیدیم بیا اینجاببینمت کشیدمش توبغلم+چراانقددوست داری منو اذیت کنی هاچراهمش خدتومیندازی تودردسر_عزیزمن انقدنگران نباش من هیچیم نمیشه من به خاطرتوهم که شده هیچیم نمیشه+اخخخ که نمیدونی چقدمرهمی برام_مگه تومیدونی+ای پروخیلی شیطون شدیاانگاربهت ساخته_یااا+چیه دروغه نکنه خشت نیومده همینجوربهش نزدیک میشدم که چشماشوبست اروم اروم شروع کردم به بوسیدنش که یهودرباصدایه بدی بازشدتابه خدم امدم دیدم افتادم روزمین ازترسش منوحل داده بود جیمین:جونگکوک ته میگه شیر...حرف تودهنش ماسیدجیمی:انگاربدموقع امدم شماراحت باشین من چیزی ندیدم رستاسریع پریدوگفت:ن جیمین شی چیزی نبودمن دیگه میرم فلاسریع ازاتاق زدبیرونومنو همونجابه حال خدم ول کرد روبه جیمین گفتم:دیدی چیکارکرد چقدزودمنو ول کردودررفت جیمین:اره اره دیدم اخه میدونی ن اینکه دختره بعدمن توشرایط مناسبی این صحنروشکارنکردم بچه یخورده هول کردبعدم زدزیرخنده+کوفت اصلا توچرااینجوری میای تواون دره بیصحاب برایه اینه که توقبل امدن داخل اجازه بگیری جیمی:ببخشید دیگه من نمیدونستم شما درحال معاشقه این بروخداتوشکرکن زودامدم اگه ده دیقه دیرترمیومدم معلوم نبودچی میدیدم باشتموبرداشتم پرت کردم سمتش که دروبستوخورد به درصدایه خندش ازپشت درمیومدولی خب راست میگفت خوب شدزودامدوگرنه معلوم نبودچی میدیدلباسامومرتب کردمورفتم توسالن همه کنارهم نشسته بودن رستافقط سرش پایین بودبهم یه نگاه انداخت که بهش لبخندزدم که انگاریکم خجالتش کم شدلبخندبزرگی بهم زدنامی:چه عجب جناب جئون امدن خب ماقراره ازتوورستاحرکتایه رزمی یادبگیریم
خیلی نگران اینده بودم فقط دلم میخواست زودترسایروپیداکنیموازشرش خلاص شیم ولی نمیدونم چراحس خوبی به این بازی ندارم هرچیم فکرمیکنم که مشکلش باهامون مخصوصنم من چیه به جایی نمیرسم اصلا نمیدونم چیکارکردم که یه نفرانقدازم متنفره امروزم که نقشه نامی مطرح شدبازم اولین کسی که میخوادبپره وسط خطر رستاس نمیدونه که من چقدنگرانشم که اینطور سرکشی میکنه توفکرایه خودم بودم که صدایه دره اتاقم امد+بیاداخل درکه بازشدچهره خندونش توچهارچوب درظاهرشدکه باعث شدلبام کش بیاد_اجازه هست که خلوتتون روخراب کنم سرورم بالحن بامزه ای گفت که باعث شدمنم مثله خدش شیطونی کنم+میتوانیدواردشویدملکه من که خندمون گرفت امدو کنارم رویه تخت نشستوبهم زل زد+چیزی شدست ملکه چیزی رویه صورت من هست که باعث شده بهم زل بزنید_بله سرورم+چه چیزی_زیبایی سرورم دوباره خندیدیم بیا اینجاببینمت کشیدمش توبغلم+چراانقددوست داری منو اذیت کنی هاچراهمش خدتومیندازی تودردسر_عزیزمن انقدنگران نباش من هیچیم نمیشه من به خاطرتوهم که شده هیچیم نمیشه+اخخخ که نمیدونی چقدمرهمی برام_مگه تومیدونی+ای پروخیلی شیطون شدیاانگاربهت ساخته_یااا+چیه دروغه نکنه خشت نیومده همینجوربهش نزدیک میشدم که چشماشوبست اروم اروم شروع کردم به بوسیدنش که یهودرباصدایه بدی بازشدتابه خدم امدم دیدم افتادم روزمین ازترسش منوحل داده بود جیمین:جونگکوک ته میگه شیر...حرف تودهنش ماسیدجیمی:انگاربدموقع امدم شماراحت باشین من چیزی ندیدم رستاسریع پریدوگفت:ن جیمین شی چیزی نبودمن دیگه میرم فلاسریع ازاتاق زدبیرونومنو همونجابه حال خدم ول کرد روبه جیمین گفتم:دیدی چیکارکرد چقدزودمنو ول کردودررفت جیمین:اره اره دیدم اخه میدونی ن اینکه دختره بعدمن توشرایط مناسبی این صحنروشکارنکردم بچه یخورده هول کردبعدم زدزیرخنده+کوفت اصلا توچرااینجوری میای تواون دره بیصحاب برایه اینه که توقبل امدن داخل اجازه بگیری جیمی:ببخشید دیگه من نمیدونستم شما درحال معاشقه این بروخداتوشکرکن زودامدم اگه ده دیقه دیرترمیومدم معلوم نبودچی میدیدم باشتموبرداشتم پرت کردم سمتش که دروبستوخورد به درصدایه خندش ازپشت درمیومدولی خب راست میگفت خوب شدزودامدوگرنه معلوم نبودچی میدیدلباسامومرتب کردمورفتم توسالن همه کنارهم نشسته بودن رستافقط سرش پایین بودبهم یه نگاه انداخت که بهش لبخندزدم که انگاریکم خجالتش کم شدلبخندبزرگی بهم زدنامی:چه عجب جناب جئون امدن خب ماقراره ازتوورستاحرکتایه رزمی یادبگیریم
۵.۰k
۰۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.