Part100
#Part100
+خب الان ینی میشه این چی بود_اره میشه این یه ایه بودکه ماروبرایه یه مدتی زنوشوهرمیکنه +ینی توالان زن منی منم میتونم هرکاری بخواموانجام بدم یکم خجالت کشیدم ولی خوب_اره یهورودستاش بلندمکرد_یااداری چیکارمیکنی +وقتوتلف نمیکنم به سمت اتاقش رفت تمام مدت خشحال بودحتی ازهرزمانی بیشتراونروز غروب پنجشنبه بودومابلاخره ماله هم شدیم دیگه هیچ تقدیری نمیتونست مانع این بشه هیچکس نمیتونست سدراهمون بشه حتی سایه هایی که دنبالمونن تویه خواب عمیقی بودم که احساس کردم یه چیزی عی روی بینیم کشیده میشه چشاموبازکردم که چشم به یه جفت تیله مشکی گره خورد+بلاخره بیدارشدی+ساعت چنده_ هشته شبه+هیییی من ازصبح اینجام دختراحتمانگرانم شدن تاخواستم بلندشم دلم پیچ خوردازدردکه دوباره درازکشیدم+چیشدی عزیزم حالت خوبع دردداری_اره یکم تازه یادم افتادچیکارکردیم بهش نگاه انداختم دوش گرفته بودموهاش خیس بودازخجالت سریع پتوروکشیدم روسرم که صدایه خندش بلندشدپتوگرفتوازروسرم کشیدامدنزدیک صورتموگفت:دیگه فایده نداره خانم جئون خجالت نکش بهت نمیاد_راست میگی سرشومثه بچهها به معنی اره تکون داد+نامردحالانمیشدبه روم نیاری_نوچ بیامن این غذاهاروبرات اماده کردم بخوردتادلت بهترشه یه دوش بگیرتابریم خوابگاه پیش بقیه_لباس ندارم که یه دست لباس گذاشت کنارم+بیا ایناروقبلابرات خریده بودم ولی فرصت نشدبهت بدم سریع یکم ازغذاشوخوردمومیخواستم برم حموم که دیدم مظلوم نگام میکنه_چیشده چرااونجوری نگام میکنی+میشه منم بیام قول میدم یه گوشه بشینم فضولی نکنم_ن اصلاحتی فکرشم نکن+چرااامنم میخوام بیام_توکه تازه دوش گرفتی+خب دوباره میگیرم چه اشکالی داره_اصلاسریع دویدمورفتم داخل حمومودروقفل کردم زدبه دره حمومو باحرص گفت:یااابدجنس خب توکه میای بیرون اروم خندیدموسریع یه دوش گرفتم امدم بیرون که دیدم دست به سینه بایه دست لباس شیک مشکی تنش رودسته مبل نشسته موهاشم برخلاف همیشه مرتب داده بالاانقدرخشگلوجذاب شده بودفکرکنم یه ده دیقه داشتم نگاش میکردم که برگشت طرفم+چیشده چراانقدنگام میکنی خوردیم که_اخه خوردنم داری+میدونم سریع اماده شوتابریم رفتم داخل اتاقولباساموپوشیدم ولی موهام خیس بودایناروچیکارکنم که کوک امدداخل بایع سشواردستش+سریع بشین تاخشکشون کنم _تومیخوای اینکاروکنی+بله ازاین به بعداینجور کارات به عهده منه نشستموموهاموبرام خشک کردشونه زدحتی بست تمام مدت داشتم ازتواینه نگاش میکردم+تمومشدبریم میخواست بره که دستشوگرفتموجلوش وایسادم تاسینش بیشتر نمیرسیدم
+خب الان ینی میشه این چی بود_اره میشه این یه ایه بودکه ماروبرایه یه مدتی زنوشوهرمیکنه +ینی توالان زن منی منم میتونم هرکاری بخواموانجام بدم یکم خجالت کشیدم ولی خوب_اره یهورودستاش بلندمکرد_یااداری چیکارمیکنی +وقتوتلف نمیکنم به سمت اتاقش رفت تمام مدت خشحال بودحتی ازهرزمانی بیشتراونروز غروب پنجشنبه بودومابلاخره ماله هم شدیم دیگه هیچ تقدیری نمیتونست مانع این بشه هیچکس نمیتونست سدراهمون بشه حتی سایه هایی که دنبالمونن تویه خواب عمیقی بودم که احساس کردم یه چیزی عی روی بینیم کشیده میشه چشاموبازکردم که چشم به یه جفت تیله مشکی گره خورد+بلاخره بیدارشدی+ساعت چنده_ هشته شبه+هیییی من ازصبح اینجام دختراحتمانگرانم شدن تاخواستم بلندشم دلم پیچ خوردازدردکه دوباره درازکشیدم+چیشدی عزیزم حالت خوبع دردداری_اره یکم تازه یادم افتادچیکارکردیم بهش نگاه انداختم دوش گرفته بودموهاش خیس بودازخجالت سریع پتوروکشیدم روسرم که صدایه خندش بلندشدپتوگرفتوازروسرم کشیدامدنزدیک صورتموگفت:دیگه فایده نداره خانم جئون خجالت نکش بهت نمیاد_راست میگی سرشومثه بچهها به معنی اره تکون داد+نامردحالانمیشدبه روم نیاری_نوچ بیامن این غذاهاروبرات اماده کردم بخوردتادلت بهترشه یه دوش بگیرتابریم خوابگاه پیش بقیه_لباس ندارم که یه دست لباس گذاشت کنارم+بیا ایناروقبلابرات خریده بودم ولی فرصت نشدبهت بدم سریع یکم ازغذاشوخوردمومیخواستم برم حموم که دیدم مظلوم نگام میکنه_چیشده چرااونجوری نگام میکنی+میشه منم بیام قول میدم یه گوشه بشینم فضولی نکنم_ن اصلاحتی فکرشم نکن+چرااامنم میخوام بیام_توکه تازه دوش گرفتی+خب دوباره میگیرم چه اشکالی داره_اصلاسریع دویدمورفتم داخل حمومودروقفل کردم زدبه دره حمومو باحرص گفت:یااابدجنس خب توکه میای بیرون اروم خندیدموسریع یه دوش گرفتم امدم بیرون که دیدم دست به سینه بایه دست لباس شیک مشکی تنش رودسته مبل نشسته موهاشم برخلاف همیشه مرتب داده بالاانقدرخشگلوجذاب شده بودفکرکنم یه ده دیقه داشتم نگاش میکردم که برگشت طرفم+چیشده چراانقدنگام میکنی خوردیم که_اخه خوردنم داری+میدونم سریع اماده شوتابریم رفتم داخل اتاقولباساموپوشیدم ولی موهام خیس بودایناروچیکارکنم که کوک امدداخل بایع سشواردستش+سریع بشین تاخشکشون کنم _تومیخوای اینکاروکنی+بله ازاین به بعداینجور کارات به عهده منه نشستموموهاموبرام خشک کردشونه زدحتی بست تمام مدت داشتم ازتواینه نگاش میکردم+تمومشدبریم میخواست بره که دستشوگرفتموجلوش وایسادم تاسینش بیشتر نمیرسیدم
۷.۰k
۲۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.