❤ستارگان عاشق❤
❤ستارگان عاشق❤
پارت②⑤
✌سویونگ✌
هنوزم ازش خجالت میکشیدم قلبم دوپ دوپ میزد عین باد از اونجا دور شدم.
به دیوار تکیه دادم،چشامو بستم. دستمو گذاشتم رو قلبم_آخیییییییش.
چشامو باز کردم چشمای بزرگش روبروی چشام بود ترسیدم و جیغ بلندی کشیدم.&هیییییییییس! لگد زدم به پاش.&آخخخخخ'با دوتا دستش پاشو گرفت.از کنارش رد شدم دستمو گرفت.&هی من میخوام بات حرف بزنم._خو من نمیخوام
دستمو از تو دستش در اوردم و آروم آروم رفتم.باز دستمو گرفت_مجبوری گوش کنی.پامو اوردم باز بزنم که دستمو ول کرد&باوا نزن دیگه.یه تیکه آهنگ لاو می رایت تند تند تو ذهنم پخش میشد مثل آهنگ تام و جری شده بود.چندتا پلک پشت سرهم زدم و دوییدم.
&هی!!!چویی سویونگگگ همونجوری که میدوییدم گفتم:بابا ولم کن من دوست ندارم عجباااا&هاااییش صب کن_تا ازت شکایت نکردم دست از سرم بردار.وای نکنه این قصد داره نقشه خودمو روی خودم پیاده کنه.بــــنـــگ یه چی افتاد رو زمین.وایستادمو نگاه کردم چانیول بیهوش افتاده زمین.ضربان قلبم رفت رو هزار_چااااااانیووووللللللل
رفتم سمتش،کنارش نشستم._هی چت شد؟ تکونش دادم_هی پارک چانیول،چانیول....چانیوووول...گوش دراز.یه صدای وحشتناک از شکمش دراومد.قاروقور شکمش بود.گوششو گرفتمو کشیدم_پاشو فیلم بازی نکن.چشماشو باز کردو خندید_خنگ احمق
گوششو ول کردمو بلند شدم&سویونگ_چیه؟ &نمیتونی عشقمو قبول کنی؟
دوباره نشستم_هی گوش دراز خودت خری خوب؟من میخواسم همین کلکو رو خودت سوار کنم عاشقم بشی بعد ولت کنم،ولی خوب من حالو حوصله ندارم پس الان که راحتت گذاشتم خداتوشکر کن.چشماش گرد شد&نقشت گرفته _چی؟ قیافش جدی شد و بلند شد و از بالا بهم نگاه کرد&من همچین قصدیو نداشتم چون........این کار غیرانسانیه....بخاطر اینکه قلب شکسته شده دیگه نمیچسبه و.. ....آدم رونده شده دیگه برنمیگرده.بعد این حرفش راهشو کشیدو رفت،معلوم شد ناراحت شده.ایندفعه من تعجب کردم محکم زدم تو کله م_خاک تو سرت سویونگ بلند شدم رفتم سمتش_چانیول من واقعا...
برگشتو نگام کرد&دیگه....هیچی نگو واقعا دلیلشو نفهمیدم چرا انقد ناراحت شده
مگه خیلی بده._پارک چانیول من واقعن نمیخواسم همچین کاری کنم مهم اینکه الان من همچین کاریو نکردم.دادزد:داشتن همچین قصدیم وحشتناکه،فقط....فقط آدمایی که قلباشون از جنس سنگه همچین....فکری میکنن.تو واقعا هیچ حسی به من نداشتی؟حتی یه ذره؟
انگار هرچی قفل دنیاس دهن منو بسته بود،لبخند تلخی زدو رفت.حرفاش قلبمو اذیت کرد،من تا حالا یه آدمو انقد ناراحت نکرده بودم.اوف نباید حرف یونا رو گوش میکردم.در اتاقو باز کردم.ته یون تند اشکاشو پاک کرد.به روی خودم نیوردم که اشکاشو دیدم$شام....خوردی؟ _نه راستش اشتهام گرفته شد.روتختم نشستمو بالشمو بغل کردم.ته یون کنترلو برداشتو چندتا کانال عوض کرد.خودمو گذاشتم جای چانیول واقعا حق داشت ناراحت شه،من خیلی بدم ولی هیچ سعیم نکردم که دلشو ببرم.بافت موهامو باز کردم.اخه من دخترم انقد لجبازم.قیچی رو از تو کشو برداشتمو نشستم روبروی میز آرایش.
$سویونگ چیکار میکنی؟ قیچیو گذاشتم روموهام......موهام ریختن رو زمین.$سویونگگگ._اینجوری بهتره مگه نه؟ $چرا موهاتو زدی دختر _دوستام لقب راپونزلو برام گذاشته بودن میدونی چرا؟....موهام بلند نبود ولی من هیچوقت نمیتونستم موهای کوتاه رو تحمل کنم....ولی حالا...باید شجاعتمو ثابت کنم هوم؟$توکه قبلا موهاتو زده بودی همین چندسال پیش بود_اومممم آره ولی خوب ناخواسته.ایندفعه خواست خودم بود.خم شدمو موهامو از رو زمین جمع کردم.$چرا یهو انقد ناراحت شدی
_چونکه من چشمامو روی دنیا و واقعیت بستمو فقط روی خواسته وحشتناکم تمرکز کردم فقط ب خاطر لجبازیای بچگونه...ولی...امشب چانیول بیدارم کرد،من اون پسرو خیلی ناراحت کردم
$جزئیاتو ازت نمیخوام استراحت کن.سوییشرتشو برداشت_کجا میری؟
$میخوام ستاره ها رو ببینم...پس فردا کریسمسه...باید فردا یه عالمه کار انجام بدیم.
_کریسمس؟ $اوهوم
#Loverstars
پارت②⑤
✌سویونگ✌
هنوزم ازش خجالت میکشیدم قلبم دوپ دوپ میزد عین باد از اونجا دور شدم.
به دیوار تکیه دادم،چشامو بستم. دستمو گذاشتم رو قلبم_آخیییییییش.
چشامو باز کردم چشمای بزرگش روبروی چشام بود ترسیدم و جیغ بلندی کشیدم.&هیییییییییس! لگد زدم به پاش.&آخخخخخ'با دوتا دستش پاشو گرفت.از کنارش رد شدم دستمو گرفت.&هی من میخوام بات حرف بزنم._خو من نمیخوام
دستمو از تو دستش در اوردم و آروم آروم رفتم.باز دستمو گرفت_مجبوری گوش کنی.پامو اوردم باز بزنم که دستمو ول کرد&باوا نزن دیگه.یه تیکه آهنگ لاو می رایت تند تند تو ذهنم پخش میشد مثل آهنگ تام و جری شده بود.چندتا پلک پشت سرهم زدم و دوییدم.
&هی!!!چویی سویونگگگ همونجوری که میدوییدم گفتم:بابا ولم کن من دوست ندارم عجباااا&هاااییش صب کن_تا ازت شکایت نکردم دست از سرم بردار.وای نکنه این قصد داره نقشه خودمو روی خودم پیاده کنه.بــــنـــگ یه چی افتاد رو زمین.وایستادمو نگاه کردم چانیول بیهوش افتاده زمین.ضربان قلبم رفت رو هزار_چااااااانیووووللللللل
رفتم سمتش،کنارش نشستم._هی چت شد؟ تکونش دادم_هی پارک چانیول،چانیول....چانیوووول...گوش دراز.یه صدای وحشتناک از شکمش دراومد.قاروقور شکمش بود.گوششو گرفتمو کشیدم_پاشو فیلم بازی نکن.چشماشو باز کردو خندید_خنگ احمق
گوششو ول کردمو بلند شدم&سویونگ_چیه؟ &نمیتونی عشقمو قبول کنی؟
دوباره نشستم_هی گوش دراز خودت خری خوب؟من میخواسم همین کلکو رو خودت سوار کنم عاشقم بشی بعد ولت کنم،ولی خوب من حالو حوصله ندارم پس الان که راحتت گذاشتم خداتوشکر کن.چشماش گرد شد&نقشت گرفته _چی؟ قیافش جدی شد و بلند شد و از بالا بهم نگاه کرد&من همچین قصدیو نداشتم چون........این کار غیرانسانیه....بخاطر اینکه قلب شکسته شده دیگه نمیچسبه و.. ....آدم رونده شده دیگه برنمیگرده.بعد این حرفش راهشو کشیدو رفت،معلوم شد ناراحت شده.ایندفعه من تعجب کردم محکم زدم تو کله م_خاک تو سرت سویونگ بلند شدم رفتم سمتش_چانیول من واقعا...
برگشتو نگام کرد&دیگه....هیچی نگو واقعا دلیلشو نفهمیدم چرا انقد ناراحت شده
مگه خیلی بده._پارک چانیول من واقعن نمیخواسم همچین کاری کنم مهم اینکه الان من همچین کاریو نکردم.دادزد:داشتن همچین قصدیم وحشتناکه،فقط....فقط آدمایی که قلباشون از جنس سنگه همچین....فکری میکنن.تو واقعا هیچ حسی به من نداشتی؟حتی یه ذره؟
انگار هرچی قفل دنیاس دهن منو بسته بود،لبخند تلخی زدو رفت.حرفاش قلبمو اذیت کرد،من تا حالا یه آدمو انقد ناراحت نکرده بودم.اوف نباید حرف یونا رو گوش میکردم.در اتاقو باز کردم.ته یون تند اشکاشو پاک کرد.به روی خودم نیوردم که اشکاشو دیدم$شام....خوردی؟ _نه راستش اشتهام گرفته شد.روتختم نشستمو بالشمو بغل کردم.ته یون کنترلو برداشتو چندتا کانال عوض کرد.خودمو گذاشتم جای چانیول واقعا حق داشت ناراحت شه،من خیلی بدم ولی هیچ سعیم نکردم که دلشو ببرم.بافت موهامو باز کردم.اخه من دخترم انقد لجبازم.قیچی رو از تو کشو برداشتمو نشستم روبروی میز آرایش.
$سویونگ چیکار میکنی؟ قیچیو گذاشتم روموهام......موهام ریختن رو زمین.$سویونگگگ._اینجوری بهتره مگه نه؟ $چرا موهاتو زدی دختر _دوستام لقب راپونزلو برام گذاشته بودن میدونی چرا؟....موهام بلند نبود ولی من هیچوقت نمیتونستم موهای کوتاه رو تحمل کنم....ولی حالا...باید شجاعتمو ثابت کنم هوم؟$توکه قبلا موهاتو زده بودی همین چندسال پیش بود_اومممم آره ولی خوب ناخواسته.ایندفعه خواست خودم بود.خم شدمو موهامو از رو زمین جمع کردم.$چرا یهو انقد ناراحت شدی
_چونکه من چشمامو روی دنیا و واقعیت بستمو فقط روی خواسته وحشتناکم تمرکز کردم فقط ب خاطر لجبازیای بچگونه...ولی...امشب چانیول بیدارم کرد،من اون پسرو خیلی ناراحت کردم
$جزئیاتو ازت نمیخوام استراحت کن.سوییشرتشو برداشت_کجا میری؟
$میخوام ستاره ها رو ببینم...پس فردا کریسمسه...باید فردا یه عالمه کار انجام بدیم.
_کریسمس؟ $اوهوم
#Loverstars
۵.۶k
۱۸ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.