" بازگشت بی نام "

ادامه پارت ۱۲۱


ویو ته یون
دستش رو به بدنم میکشید کل بدنم و چنگ میزد . لبشو اورد سمت لبم و وحشیانه میمید . مطمئن بودم که لبم کبود شده بود .
از لبم جدا شد و سرش و برد ست گردنم . نفس هاش به پوستم میخورد که دندون هاسو حس کردم .
گردنم رو گاز های محکم و دردناک میزاشت. با هر حرکتش ضربان قلب من تند تر میزد طوری که از بدنم بزنه بیرون .
نفس نفس میزدم و سعی میکردم از خددم دورش کنم اما بی جون تر این چیزا بودم . حتی انقدری جون نداشتم که دستمو بالا بیارم و هولش بدم . پاهام شل شده بود و دستام میلرزید .
صدایعی ازم گلوم خارج نمیشد تا جیغی بکشم و یا کمک بخوام .
از دوربین دیدم که مامان و بابام از ماشین پیاده شدن و دارن میان سمت ی ساختمون ...
دیدگاه ها (۰)

" بازگشت بی نام "

" بازگشت بی نام "

" بازگشت بی نام "

" بازگشت بی نام "

╭────────╮ ‌ ‌ ‌ 𝐚 𝐬𝐢𝐩 𝐨𝐟 𝐲𝐨𝐮 ‌ ╰────────╯جـ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط